خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

روابط دختر و پسر در کانادا (برنامه صوتی ٢)

سلام

توی این برنامه صوتی مختصری در مورد روابط دختر و پسر در کانادا حرف زدم

ببینید خوشتون میاد

زمانش ده دقیقه و حجمش تقریبا پنج مگابایته

چندجای مختلف هم آپلودش کردم براتون

Uplooder

Picofile

Uplod.ir

توی SoundCloud هم گذاشتمش

برای دانلود یا گوش کردن به مضبوطات من روی خود لینکها کلیک کنید.

ارادتمند

رامین

پاسخ یک سوال: آیا من باید مهاجرت کنم؟

سلام
امروز یکی از دوستان سوالی مطرح کرده بودند که بهتر دیدم جوابش رو بصورت عمومی منتشر کنم.

"با سلام و خسته نباشید 
این اولین باری است که مطالب وبلاگ شما را مطالعه میکنم . از اینکه افرادی چون شما سعی بر روشن سازی شرایط در کشور های غریب برای سایرین دارند خورسندم و به شما بابت این خوی انسان دوستانه تبریک میگویم.
بنده جوانی 24 ساله، لیسانس مکانیک ساخت و تولید، معدل 16.45، دانشگاه ازاد هستم که در پی پروژه ایسانسم توانستم یک ثبت اختراع ، یک سمینار بین المللی(ISME) ارائه دهم و یک مقاله ISI نیز سابمیت کنم (که هنوز جواب نگرفته ام). همچنین پیگیر زبان هستم.
از طرفی پدرم وضعیت مالی مناسبی داره و میتونه سرمایهای برای شروع کار در ایران در اختیارم بذاره(حدود200 میلیون) و البته شرایط زندگی در ایران هم برایم بد نیست ( خونه، ماشین و کار و ....)
از اونجایی که همیشه دوست داشتم در یک کشور دیگه ای مثل کانادا زندگی کنم، حدود 6 ماهی هست که مشغول زبان خوندنم. امادو سه هفته ای هست که به اومدن به کانادا ویا امریکا شک کرده ام و اینکه ایا میتوانم در این کشور زندگی موفقی داشته باشم که ارزش ترک همه ی امکانات داخل ایران را داشته باشه یا نه.
حال ایا اومدن به این کشور و ادامه تحصیل برای شرایط من مناسبه یا نه؟ شما بودن این کار را میکردین؟ (بزرگترین مشکل من دید نداشتن از این کشور و عدم زندگی در آنهاست)
اگر بتونم این سرمایه را بیارم اونجا ایا میتونم کاری راه بندازم که مخارجم را جوابگو باشه یا نه؟ ( حتی اگه بخوام ازدواج کنم)
در صورت امکان لینکی را در اختیار بنده قرار دهید تا بتوانیم به صورت انلاین صحبت کنیم. در صورت امکان نسخه ای از پاسخ خود برایم ایمیل بفرمایید.
رامین جان میدونم خیلی سرت شلوغه واین خواسته زیادیه که به سوالات من جواب بدی اما ممنون میشم که منو از این وضعیت رها کنی.
با سپاس فراوان"


در مورد سوالی که کردید باید بگم اگر شما احساس بدی در ایران ندارید و احساس میکنید که زندگی راحتی دارید و آینده ی روشنی در انتظارتونه بنده به جد توصیه میکنم از مهاجرت صرف نظر کنید، همون ایران یه کار و بار خوب راه بندازید و از درآمد کار برای تفریح و گردش به سراسر دنیا از جمله ممالک غربی سفر کنید.
اینطور که سرکار فرمودید شما شرایط نسبتا خوبی برای مهاجرت دارید و با معادل دویست ملیون تومن که بشه حدود هفتاد هزار دلار میتونید یه کسب و کار نسبتا خوب اینجا راه بیندازید و درآمد مناسبی داشته باشید ولی به نظر من شما با این پول و حمایت ابوی گرام در ایران میتونید زندگی بسیار تجملاتی تری داشته باشید.
به دید بنده مهاجرت برای کسی مثل من لازم بود، چون اولا اینجا رشد کردم (به حمایت خانواده)، در ایران احساس ناراحتی میکردم و اینجا احساس میکنم زندگی بهتری داشته باشم.
اما بنده مواردی رو دیدم که افراد فقط بخاطر دوست داشتن با سرمایه های هنگفت میان اینجا و چون دیدشون از خوشبختی تعریف ایرانی اونه (ماشین مدل بالا، سرعت تا ته، پلیس قابل خرید، خلاف قابل چشم پوشی، پارتی هفت شب هفته، مشروب تا خرخره، پول بی حساب کتاب، زد و بند و دلالی بی حد و حصر و آزاد، چشم و هم چشمی به مقدار زیاد، ساعت کار اوپن، و ...) اینجا احساس خفقان میکنند و مجبور میشن یا برگردن، یا با ناامیدی اینجا زندگی رو بگذرونند، یا زندگیشون رو بصورت ییلاق-قشلاق ادامه بدن.
خلاصه حرف من اینه هم ایران و هم اینجا خوبیهای و بدیهای خودش رو داره، ولی مهاجرت برای از بد به معمولی رسیدن و بعد کوشش برای رسیدن به بهترینه، اگر میدونید زندگی ایران براتون معمولیه، اینجا اگر از بدتر شروع نکنید، در بدو مهاجرت بهتر نخواهد بود.
مهاجرت بیش از اینکه پول و سواد و مدارک بخواد، احتیاج به امید، آرزو، عشق، حس نیاز، پشتکار و حس سازندگی داره.
حالا دیگه تصمیم گیری با خودتونه که با توجه به معیارهای واقعی توانایی و علاقه به مهاجرت رو دارید یا خیر.

ارادتمند
رامین

مالیات Tax

سلام

اولا تشکر میکنم از نظرات پر محبتتون.

در ضمن دوستان، بزارید یه مطلبی رو خیلی کوتاه بگم. اینجا عناصری مثل جنسیت. سن، وضعیت ظاهری، پیشینه ی نژادی و چیزهایی از این قبیل به هیچ وجه قابل ملاک و استناد نیست، جز اینکه بصورت غیر مستقیم روی چیزی تاثیر بگذاره وگرنه اگر کسی به بصورت علنی هـیچ کدوم از اینها رو ملاک قرار بده خلاف محسوب میشه. برای مثال کسی نمیتونه بین دوتا کارمند یکی رو بخاطر جنسیتش انتخاب کنه ولی برای مثال اگر دو نفر با شرایط کاملا یکسان بخوان مهماندار هواپیما بشن، بخاطر طبیعت کار که احتیاج به دسترسی به سطوح بلند داره، کسی که قد بلندتری داره شانس استخدامش بیشتره. حالا در بحث مهاجرت هم همین قابل پیاده سازیه و تجرد یا تاهل به خودی خود امتیاز محسوب نمیشه. در ضمن اینجا جز بعضی موارد خاص، افراد به دو دسته ی کودک (زیر ١٨ سال) و بزرگسال (بالای ١٨) تقسیم میشن و کودکان احتیاج به اجازه پدر و مادر برای انجام خیلی کارها دارند.

حالا میریم سر بحث مالیات. اولا اینجا مالیاتی که ما میدیم در مقایسه با خیلی جاهای دنیا زیادتره. ولی حداقل میدونیم تقریبا تمام مالیاتمون خرج خودمون و اجتماعمون میشه.

در انتاریو ما سیزده درصد مالیات روی خریدامون میدیم که شامل سهم دولت فدرال و دولت ایالتی میشه. تا اونجا که من میدونم سهم دولت فدرال همه جا ثابته و هر دولت ایالتی یک مقدار مالیات میگیره تا جایی که  مثلا دولت آلبرتا بخاطر نفت خیز بودن و درآمد نفتش اصلا مالیات ایالتی نمیگیره و مردم آلبرتا فقط مالیات فدرال رو توی خریداشون میپردازند.

یکی دیگه از مالیاتهای شایع، مالیات بر درآمد و امواله که از فرمولهای خاصی محاسبه میشه.

برای اطلاعات بیشتر از مالیات های انتاریو به صفحه زیر مراجعه کنید.

www.fin.gov.on.ca/en/rates

چیز جالبی که در مورد مالیات هست برگشت مالیات آخر ساله، به این صورت که شما روی هر چک حقوق یه مقداری برای مالیات از دست میدی (مثلا من ده تا هیجده درصد ازم کم میشه).

حالا آخر سال من باید یه فرم برای دولت پر کنم و تو اون تمام درآمدها و هزینه ها به اضافه داراییهام رو اعلام کنم. اگر سرجمع اینا از یه حدی بالاتر باشه، من باید یه مالیات بر دارایی بدم، ولی اگر نشون بدم درآمد من زیر چهل هزار دلار بوده و همشم خرج شده (اجاره، حمل و نقل، خورد و خوراک، وسایل کار و ...) به من قسمتی یا همه مالیاتی رو که دادم برمیگردونند که در طول سال بعدی به مرور به حسابم واریز میشه.

این مالیاتی که ما میپردازیم جز خاصه خرجیهای دولت، خرج ساخت و ساز و آبادانی کشور، سرویسهای اجتماعی، هزینه های جاری مملکت، درمان و خیلی چیزهای دیگه میشه.

مساله ای که اینجا پیش میاد اینه که بعضی از افراد میگن ما آدمای سالم و فعال صبح تا شب کار میکنیم و جون میکنیم تا یک سری بیخانمان و پناهنده ( با حفظ احترام-تنها برای بیان مطلب) از پول ما کمک دولتی بگیرند و خرج کنند و با پول ما یک سری آدم عاجز و مریض که هزینه های بالایی دارند و حتی شاید این هزینه ها چندان به عمرشون اضافه نکنه درمان بشن، ما ترجیح میدیم پول خودمون رو خودمون برای موقع مبادا ذخیره کنیم و خودمون خرج درمان و نگهداری از خودمون رو در موقع مریضی و پیری بدیم و اینطوری سرجمع هزینه ی کمتری برای سرویسهایی که ممکنه یک روز احتیاج پیدا کنیم بپردازیم.

مساله اینه که کانادا و دولت کانادا یک سیستم داره و در عمل بصورت مجموع و حتی در مقایسه با بقیه ی ممالک پیشرفته ی دنیا این سیستم ( سامانه- که فکر نکنید فارسیشو بلد نیستم) خیلی خوب و بالاتر از حد انتظار جواب داده و تقریبا مثل بیمه شما هزینه ای میکنید که شاید هیچگاه ازش استفاده نکنید ولی این ضمانتی به زندگی شما میده و احساس امنیت اجتماعی رو در کل جامعه حکم فرما میکنه. به قول محمدتقی خان، ملک الشعرای بهار:

دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند.


ارادتمند

رامین

سوال در مورد هزینه ها

سلام

دوباره یکی از دوستان چندتا سوال کردند که صلاح دونستم جوابش رو بصورت عمومی بدم.


"اول اینکه شرایط تلفن و اینترنت چه جوریه؟مثلا من اگه بخوام اونجا توی خونه م اینترنت داشته باشم چقدر باید هزینه کنم ؟و در مورد موبایل و سیم کارت و هزینه ی تماس با ایران تقریبا چقدر میشه؟هزینه های به روز منظورمه...نسبت به چند سال پیش تغییر کرده؟

دیگه اینکه قیمت بنزین اونجا تغییر داره؟من شنیدم در فصل سرما افزایش زیادی داره!درسته؟یا همون یک دلار و نیمه؟

و در آخر اینکه خونه هایی که دانشگاه به متاهلین میده معمولا شرایطش چیه؟(میدونم دانشگاه با دانشگاه فرق داره ولی به طور کلی میخوام یه چیزی دستم بیاد)مثلا تقریبا چند درصد اجاره باید پرداخت کرد و معمولش چیه؟"


شما میتونید با سی دلار در ماه توی خونتون اینترنت داشته باشید ولی یه سرویس خوب پنجاه تا شصت دلار هزینش میشه.

موبایل از ماهی چهل دلار شروع میشه که کار شما رو راه میندازه و تا ماهی هـشتاد تا صد دلار میتونه باشه.

هزینه برای تماس با ایران دقیقه ای چهار تا بیست سنت نسبت به سرویسی که استفاده میکنید و جایی که زنگ میزنید میتونه باشه.

قیمت بنزین امروز لیتری یک دلار و سی سنت بود و این قیمت بدون ارتباط با فصل بسته به قیمت جهانی ده سنت تغییر میکنه. 

http://www.torontogasprices.com

در مورد خونه های دانشگاه بصورتی که ایشون گفتن من بی خبرم. اینجا معمولا امکانات خاصی بخاطر تاهل به کسی نمیدن. معمولا میتونید یه سویت توی خوابگاه دانشگاه بگیرید یا یه آپارتمان یه خوابه از کسایی که خونشون رو خصوصا به دانشجوها اجاره میدن بگیرید و فکر کنم جز اینکه از وام دانشجویی مثل OSAP استفاده کنید هزینش رو باید کامل بدید.


ارادتمند

رامین

آموزش و یادگیری زبان

سلام

مطلب امروز قرار بود در مورد مالیات باشه ولی یکی از دوستان پیشنهاد داد یه مطلب در مورد زبان انگلیسی و آموزش زبان بنویسم.


در ضمن سوال شده بود در مورد خودم بگم، من فعلا یک ترم بیرون از دانشگاه هستم و کار میکنم. سال دیگه هم دارم رشتم رو عوض میکنم.

با خانوادم زندگی میکنم، و چون خیلی سوال شده بود فعلا در دسترس یا همون Available هستم. ٢٣ سالمه، مثل همه جوونا آزاد اندیش و بلندپروازم. دارم توی زندگیم تجربه کسب میکنم. حقوقم از حداقل حقوق چند دلاری بالاتره، ولی من کارم رو بخاطره سابقش و نه بخاطر پولش میکنم. تیپ و قیافم هم متفاوت ولی معموله.


حالا در مورد زبان و بخصوص انگلیسی. مطالب زیر نظر و برداشت شخصی منه، برداشت ازش به مسئولیت خودتونه ولی کسی نباید منو بخاطر نظراتم مورد حمله (لفظی، نفسی، احساسی، عاطفی، منطقی، فیزیکی، مکانیکی، دریایی، هوایی و خلاصه هیچ مدله) قرار بده.

اولا اگر امکانش رو دارید سعی کنید هرچه بیشتر تو ایران زبان بخونید و بیاید، مخصوصا اگر اینجا میخواید وارد مراحل آکادمیک بشید تافل و آیلتس و تِف و از این قبیل مدارک معتبر زبان رو بگیرید چون شما رو خیلی جلو میندازه.

من خودم تا قبل از دیپلم ایرانم اصلا در حد شپش انگلیسی دوست نداشتم، یاد هم نمیگرفتم، فقط در حد اینکه پاس بشم برم جلو. همونطوری که تو پستهای قبلی نوشتم زمان پیش دانشگاهی یه دبیر زبان سختگیر ولی کاربلد نسیبم شد. ایشون اولا روش جالبی داشتن که هر هفته حدود صد تا لغت با معنی که ظاهرا لغتهای تافل هم بود میدادند و هفته بعد از همونا از همه میپرسیدند، دوما به دلایلی روی من تاکید خاصی داشتن که همین باعث شد زبان انگلیسی من بصورت خارق العاده ای خوب بشه و در طول یکسال بجایی برسم که بهترین نمرم زبان انگلیسیم باشه.

حالا من به شما خیلی تاکید میکنم که بشینید و منابع کانادایی رو بخونید و برای خودتون یه لیست لغات درست کنید. این کار به من بسیار کمک کرده.

فرانسه رو هم من تقریبا سه چهار سالی قبل از اومدن خوندم تا جایی که در حد خوبی بهش تسلط داشتم. وقتی اومدیم اینجا و تصمیم گرفتیم بیایم تورنتو، زبان فرانسه یواش یواش فراموش شد تا جایی که الان شاید ده درصد آموخته هام رو یادم باشه ولی اعتقاد دارم اگر دوباره آموزش فرانسه رو شروع کنم خیلیاش برمیگرده.

توی انتاریو کلاسهای مختلفی برای زبان آموزی هست که اکثرا یا رایگانند یا هزینه ی خیلی کمی دارند (مثلا ماهی ١٥$).

توی کبک وقتی ما اومدیم کلاسهای زبان فرانسه برای مهاجرا نه تنها رایگان بود، بلکه بخاطر شرکت توی کلاسا بهتون یه کمک هزینه ی زندگی هم میدادند. به نظر من دلیل این کار اینه که اولا زبان فرانسه رو رواج بدند و ثانیا شمای تازه وارد رو تشویق کنند بجای اینکه بخاطر هزینه ی زندگی از روز اول شروع به کارهای سطح پایین که زبان کمی احتیاج داره بکنی، بری و زبان رو در حد مناسب یاد بگیری و دغدغه ی کمی در مورد هزینه ها داشته باشی.

در کانادا انگلیسی و فرانسه هردو زبانهای کاملا رسمی هستند و همه چیز یا به هر دو زبان هست یا به هر دو زبان همه جا قابل دسترسیه. مثلا نوشته روی بسته ها هم به فرانسه و هم به انگلیسیه ولی امتحان رانندگی معمولا به یک زبانه (فرانسه در کبک، انگلیسی در بقیه ایالتها) ولی شما میتونی به زبان دیگه درخواست کنی و اونها اون امتحان رو برات فراهم میکنند. یا اکثر فرمهای دولتی که پر میکنید، هر دو انگلیسی و فرانسه رو دارند و اولش ازتون میپرسه به چه زبانی میخواید باهاتون مکاتبه بشه.

حالا میرسیم به قسمتی که ممکنه خیلیها با من مخالف باشند. اینکه شما در ایران زبان بخونید تا حد بسیار زیادی بهتون در شروع زندگی کمک میکنه، ولی در انتها شما هنوز نیاز دارید تا توی جامعه زبان یاد بگیرید و راه بیفتید. من کسایی رو دیدم که اصالتا از بریتانیا مثلا بیست و دو و سه سالگی اومدند اینجا، ولی هنوز شما متوجه لهجه و دایره لغات خاص اونها میشید ولی چیزی که در کانادا برعکس کشورهای دیگه وجود داره اینه که استاندارد خاصی وجود نداره و اختلاف و تفاوت به طور کلی قبول شده و مورد احترامه پس خیلی وقتها شما یه چیزی میگید و طرف مقابل متوجه نمیشه و خیلی خونسرد و محترمانه ازتون میخواد تکرار کنید یا توضیح بدید و از شما هم انتظار میره همینطور عمل کنید.

برای یادگیری بهتر زبان توصیه من خوندن مجله 24hrs هستش که من زبانش رو خیلی راحت و قابل فهم و در عین حال بسیار مفید پیدا کردم.

http://eedition.toronto.24hrs.ca

این نسخه روزانه روزنامه رو به شما نشون میده.

اگر شما مثل من تو زبان شاسکول نیستید و دیدید 24hrs براتون خیلی سادس و هیچ نکته ی آموزشی نداره به ترتیب برید سراغ Metro بعد Toronto Star بعد Globe and Mail.

http://www.thestar.com

http://metronews.ca/news/toronto

http://theglobeandmail.com/news/toronto

کتابخانه تورنتو ابزار مختلفی برای آموزش زبان انگلیسی شامل اشتراک گروهی در وبسایتهای آموزش زبان آنلاین داره ولی احتیاج به عضویت کتابخانه داره که این منبع رو قابل دسترس فقط برای کسایی که اومدند اینجا میکنه.


قول نمیدم ولی شاید یک سری اصطلاحات زبان بنویسم و روی وبلاگ براتون بگذارم.


دیگه فعلا همین

ارادتمند

رامین

نظام درمانی کانادا

سلااااام به دوستان و همراهان عزیز

امروز داشتم فکر میکردم در مورد چی بنویسم، نشستم به کامنت خوندن و پاک کردن و اصلاح کردن و از این کارا تا با کامنت زیر از یه دوست عزیزی مواجه شدم و دیدم بهتره در این باره یه مطلب مفصل بنویسم.

فقط قبل از اون یه نکته ای هست، قدیما دوستان خیلی میگفتن که مطالب من خوب، فصیح، با جزئیات و بی شیله پیله هستش. میخوام ببینم هنوزم ادبیاتم قابل قبوله یا دیگه خیلی از مرحله پرت شدم؟!


"سلام خدمت شما جناب آقای رامین محترم. با اینکه چند روزی بیشتر نیست که سایت شما رو مطالعه می‌کنم، باید بگم هر گونه آگاهی‌ دادن در مورد کانادا و تجربیات خودتون در آنجا به هم میهنان جای قدردانی و سپاسگزاری داره. سوالی که بنده دارم در مورد پزشکی‌ یاا دقیقتر در مورد سرویس دهی‌ در امور پزشکی‌ است. ۱. آیا درست است که آمدن اورژانس به منزل حدود ۱۸۰ دلار هزینه در بر داره؟ ۲- آیا درست است که در بیمارستان و یاا پلی کلینیک در هر صورت تا ۲-۳ ساعت انتظار طبیعی است؟ ۳ - آیا درست است که برای پذیرش پزشک متخصص در هر زمینه‌ای ممکن است که تا ۱-۲ ماه بعد از درخواست در انتظار ماند؟ با اینکه میدونم که شما وقت آزاد بسیار کم دارید، ولی‌ اگر در این موارد آگاهی‌ دارید بسیار سپاسگزار خواهم بود."


حالا میریم سر نظام درمانی کانادا. اول بزارید جواب این دوستمون رو ساده بدم:

١- تو تورنتو که آمبولانس پنجاه تا هشتاد دلار میگیره، اونم راه های زیاده داره که در ادامه میگم.

٢- بله، چیزی که شنیدید صحت داره ولی لازم به توضیحه که خدمتتون عرض میکنم. (عرض، ارش، عرز نمیدونم)

٣- برای ملاقات پزشک متخصص ممکنه نوبتتون طولانی باشه ولی اون هم نیاز به توضیح داره.


اولا پزشک و خدمات پزشکی در کانادا رایگانه جز دارو، عینک و لنز، آمبولانس، عمل زیبایی و ممکنه چیزای دیگم باشه من ندونم ولی کارهای معمولی و بیمارستانی بیشترش با بیمه دولتیه. برای دارو، عینک و لنز و آمبولانس معمولا شما بیمه های خصوصی که اکثرا از طریق کار یا دانشگاه بهتون میدن تا یه سقفی رو پوشش میده. اگرم بیکار و از کار افتاده باشید، بیمه ی بیکاری شما دوباره تا یه جایی توی این خرجها کمکتون میکنه. مثلا بیمه دانشگاه من تا هشتاد درصد هر داروی تجویزی رو برای من تا سقف پنج هزار دلار سالانه پوشش میده. یا تا ٧٥٠ دلار هزینه ی دندونپزشکی رو پرداخت میکنه. در ضمن اینکه معمولا کسی اینجا از کل بیمش استفاده نمیکنه وگرنه بیمه من مثلا تا سیصد دلار پول ماساژ میده. حالا کلا این بیمه سیصد و بیست دلار سالانه برای من آب میخوره.

در ضمن اینکه توی مواردی که شما یه بیماری خاص داشته باشی و مثلا سالی سی چهل هزار دلار هزینه ی دارو یا نگهداریت باشه دولت تا حد خیلی زیادی کمکت میکنه.

تا اونجا که من میدونم شما سه ماه بعد از اینکه وارد انتاریو بشید و ثبت نام کنید تحت پوشش بیمه قرار میگیرید و کارت بیمه همگانی OHIP دریافت میکنید. توی این سه ماه یا باید مریض نشید، یا باید واسه هر ویزیت دکتر عمومی پنجاه دلار بدید یا باید از جیب مبارک یه بیمه ی کامل خصوصی بگیرید پس پیشنهاد من اینه از ایران علاوه بر قرص سردرد و سرماخوردگی و دل درد و اینا، گل گاو زبون و عرق شاتره و عسن قدوس و عنبر نسارا هم بیارید که یا از بیماری جلوگیری کنید یا خودتون خودتون رو درمان کنید. (میدونم غلط زیاد دارم)

گفتم قرص، دوستان از ایران سعی کنید تا میتونید قرصهای معمولی رو بیارید، اینا اینجا داروهای آزاد حساب میشه و تحت بیمه نیست و گرونه، بیارید، توی مرز هم به افسر مرزبانی بگید که یهو بهتون گیر ندند، فوقشم گیر دادن میریزید میره، اینجا این چیزا گرونه!

اینجا چون دکتر رایگانه هرکی تا یکم گلوش درد میگیره پا میشه میره دکتر ( که به نظر من کار خوبیم میکنه) واسه همین صف دکترا شلوغه و شب که دکترا نیستند همین داستان توی اورژانس بیمارستانه، ولیییی، حالا ولیشو گوش کن، اگر کسی با وقت قبلی بره پیش دکتر حالا با یه یک ربع دیر و زود میره دکتر رو میبینه، و اگر کسی با یه وضع وخیم بره اورژانس، بلافاصله میره تو، ولی اگر شما واسه یه چیز کوچیک یا چیزی که حساسیت زمانی نداشته باشه بری اورژانس ممکنه یکم طول بکشه تا بری تو، شاید چهار پنج ساعت ولی برای اینکه منظور من دستتون بیاد مثلا اگر به دکترت زنگ بزنی یا بری اورژانس و بگی قلبم درد میکنه، همون موقع بلافاصله مشکلت رو برسی میکنند، و اگر عمل اورژانسی لازم داشته باشی توی چهل و هشت ساعت بعد عملت میکنند و این مدت رو هم توی بیمارستان میمونی. خلاصش اینکه مدت انتظار توی بیمارستان یا مطب دکتر ممکنه طولانی باشه ولی معقولانس، ممکنه درد بکشی ولی احتمال اینکه در حال انتظار چیزیت بشه خیلی کمه. برای مثال شما اگر با پای شکسته بری اورژانس، بهت یه تخت میدن با مسکّن، ولی یکم طول میکشه تا دکتر ببیندت چون اون اول باید اونی که پاش قطع شده و احتیاج به پیوند داره رو مداوا کنه.

در مورد هزینه ی آمبولانس همونطور که گفتم معمولا تحت پوشش بیمه ی تکمیلی هستش ولی به نظر من برای اینکه مردم واسه مواقعی که خودشون میتونند برن بیمارستان، زنگ نزنند آمبولانس، یه هزینه ای براش معیین کردند وگرنه هزینش برای دولت خیلی بیشتر از اینهاست. اونم تازه میتونی اگر نمیخوای نری باهاش، مثلا اگر واقعا فکر میکنی نیازی به اورژانس نداری و کسی الکی زنگ زده و شما سوار نشی، اونها هزینه ای پای شما نمیگذارند، ولی همینکه آمبولانس میاد، تکنسینها موظفند که وضعیت بیمار رو در محل چک کنند و این نکته ی خوبشه چون توی بعضی از موارد ممکنه فرد متوجه وضعیتش نباشه.

در مورد پزشک متخصص هم شما وقتی میاید اینجا باید یه دکتر عمومی به عنوان پزشک خانوادگیتون انتخاب کنید. این دکتر جان از این به بعد محرم اسرار و اولین منبع برای مراجعست وقتی مشکل پزشکی دارید. حالا اگر شما مشکلی داشته باشید اول میرید پیش پزشک خانوادگیتون، اگر اون تشخیص بده شما رو بصورت عادی یا اورژانسی میفرسته پیش متخصص. در حالت اورژانسی شما در زمان خیلی کوتاهی، مثلا یک روز تا یک هفته، حتی اگر اون تشخیص نده شما احتیاج به نظر متخصص دارید ولی شما اصرار کنید، اون بازم شما رو پیش یه متخصص میفرسته، ولی بصورت معمولی که ممکنه چهار تا شش ماه طول بکشه. آخه عزیز من اگر شما مثلا انحراف توی بینیت داری و بیست سالم هست با این مشکل زندگی کردی، حالا انتظار نداشته باش امروز بری دکتر خانواده، فردا متخصص، پس فردا اتاق عمل، هفته ی دیگم از تو دماغت تریلی هیجده چرخ رد بشه. حالا، وقتی شما بری پیش متخصص، اون به صلاحدید خودش به شما وقت بعدی رو میده، ممکنه یه درمان کوتاه مدت تجویز کنه و بگه یه هفته دیگه بری برای ویزیت و چکاپ دوباره که ببینه چقدر ماثر بوده ، ممکنه همون موقع بگه برو بیمارستان بخواب فردا عملت کنه، ممکن هم هست بگه دارو مصرف کن و سال دیگه بیا تا ببینم بیماریت پیشرفت نکرده باشه. خلاصش اینکه دکتر متخصص وقتی شما رو ببینه بنا به وضعیتت به میزان مناسب خودش بهت وقت میده.

مثلا من برای چشمم یه دکتر متخصص دارم که اولا هر موقع زنگ میزنم یک هفته ای بهم وقت میده، سال به سال هم میرم ویزیت دوره ای، هر سال هم منشیش زنگ میزنه وقتم رو بهم یادآوری میکنه.


دوستان از وقتی کامنتهای قدیم رو خوندم کلی جون گرفتم. موضوع پیشنهاد بدید.

در ضمن من نه کامل بی نقصم، نه اطلاعاتم خیلی دقیقه، ولی میتونم بگم حد اقل هشتاد درصد میتونید به نوشته های من اعتماد کنید، بیست درصد هم خودتون توی اینترنت توی سایتهای رسمی و دولتی تحقیق کنید. در ضمن چون هر روز به دونسته هام اضافه میشه و نظراتم تغییر و تحول پیدا میکنه ممکنه حتی بین مطلبی با مطلب دیگه تفاوت وجود داشته باشه.

دوباره تاکید میکنم منظور و مقصود این وبلاگ فقط دادن اطلاعات پایه ای به خوانندگان و آشنا کردن مهاجرین آینده با حال و هوای جاییه که دارن بهش مهاجرت میکنند وگرنه من دکترای مهاجرت ندارم که بخوام ادعایی داشته باشم.

من در موارد خاصی اطلاعات شخصیم رو به اشتراک نمیزارم تا راحت تر باشم، نه اینکه اعتقاد داشته باشم کار بد یا خلافی کردم و بخوام مخفیانه عمل کنم، ولی نمیخوام توی اجتماع من و وابستگانم معروف یا انگشت نما بشیم.

غلط املایی هم زیاد دارم چون حرف زدنم از نوشتنم خیلی بهتر مونده، ولی ادعایی ندارم، تا زمانی که نوشته هام قابل فهمه و منظورم رو به مخاطبم میرسونم از ایزد پاک سپاسگزارم.


فعلا در پناه خدا


ارادتمند

ر ا م ی ن

وبلاگهای قدیمی

سلام

الان یه نگاهی به پیوندهای وبلاگ کردم.

رفتم تو حال و هوای وقتی داشتیم میومدیم

بیشتر وبلاگها یا تغییر شکل و موضوع دادن، یا کلا منحل شدند ( میدونم منم یه مدت نبودم، بهم سرکوفت نزنید!)

یک لحظه احساس کردم یه بخشی از گذشتم از بین رفته

یادش بخیر، یکسالی قبل از اینکه بیایم یه بخش از برنامه روزانه من کنترل تک تک لیست وبلاگهای به درد بخور بود تا ببینم چی گذاشتن

گاهی شب تا صبح داشتم مطلب میخوندم تا بیشتر در مورد آینده ای که دارم به سمتش پرواز میکنم اطلاعات کسب کنم.

خلاصه اینکه حسابی دلم سوخت

رفقا، من رو حمایت کنید که به نوشتن ادامه بدم

شاید من آخرین بازمانده ی مهاجرین دهه هشتادی باشم!!!

کسب اطلاعات در مورد کانادا و تورنتو

سلام

استقبال دوستان دیروز و امروز امیدوار کننده بود. ممنونم.

امروز میخوام بجای اینکه ماهی دستتون بدم، ماهی گرفتن یادتون بدم.

در کانادا و کلا ممالک غربی خیلی کارها با اینترنت انجام میشه و خیلی اطلاعات رو میشه از روی اینترنت پیدا کرد.

یاد بگیرید بجای اینکه دنبال منابع فارسی رو که لقمه رو بگذارند دهنتون باشید، در مورد هر چیزی توی گوگل سرچ کنید. به خدا در مورد ٩٩ درصد سوالایی که شما میپرسید منابع کامل و جامعی به زبان انگلیسی هست که شما فقط یه کلیک ازش فاصله دارید!

اولین و بهترین و بزرگترین منبعی که امروز میخوایم یاد بگیریم سایت kijiji هستش.

توی این سایت مردم میتونند تبلیغ بگذارند و با هم بصورت محلی معامله کنند. شما میتونید روی این سایت از وضعیت کار تا قیمت خونه (اجاره و خرید) یا اتاق تا قیمت ماشین دست دوم و هزینه ی سرویسهای مختلف (لوله کش، برف روبی، آموزش و کلاسهای خصوصی و غیره) رو پیدا کنید. این یک سایت جهانی هست و هر شهری بخش خودش رو داره. من آدرس تورنتو و منترالش رو براتون گذاشتم.

toronto.kijiji.ca

www.kijiji.ca/h-grand-montreal/80002

اینم سایت کللیش:

www.kijiji.ca/

خوبی این سایت اینه که میتونید با طرف مقابلتون از طریق ایمیل تماس بگیرید و مثلا اگر طرف باهاتون همکاری کنه از همون ایران یه خونه اینجا اجاره کنید برای مدت کوتاهی و با طرف توافق کنید که وقتی رسیدید اینجا و رفتید توی خونه پول رو بهش بدید. چون این سایت ازاده و هر کسی میتونه توش تبلیغ کنه بهتره به کسی اطمینان نکنید و قبل از دیدن و دریافت جنس پولی برای کسی نفرستید.

اول یه نگاهی به این سایت بکنید و بعد اگر سوالی دارید بنده در خدمتم.

یکی دیگه از مخارج زندگی خرید خونه و خورد و خوراک و اینجور چیزاس. اینجا معمولا فروشگاه ها هر هفته یک سری اجناس رو حراج میککند و بهترین این حراجها رو توی یه خبرنامه بنام flyer مینویسن که هم دم در خونه ها پخش میکنند و هم آنلاین قابل دسترسه.

لیست زیر یک سری سایتهای این فروشگاه هاست و وقتی رفتید توی هر سایتی دنبال فلایر هفتگیش بگردید.

مواد غذایی:

www.loblaws.ca

http://www.metro.ca

http://www.foodbasics.ca/

http://www.nofrills.ca/

دارو، خوراکی و لوازم بهداشتى:

http://www1.shoppersdrugmart.ca/

لوازم منزل و مبلمان

http://www.ikea.com/ca/en/

http://www1.thebrick.com

لباس، عطر و ادکلن و خرت و پرت

http://www.thebay.com/

www.sears.ca

https://www.winners.ca/

لباس

http://www.marks.com/

لوازم الکترونیک، کامپیوتر و تکنولوژی

http://www.futureshop.ca/

http://www.bestbuy.ca/

http://www.thesource.ca/

همه چیز فروشی

http://www.costco.ca/

www.walmart.ca/en

http://www.canadiantire.ca/en.html


دوستانی که قصد رفتن به دانشگاه یا کالج رو دارن میتونند با مراجعه به سایت اونها اطلاعات لازم از قبیل رشته ها، شرایط ورود، درسهای هر رشته و هزینه ی هر رشته رو پیدا کنند. اینم سایت چندتا از دانشگاه ها و کالجهای تورنتو:

http://www.utoronto.ca/

http://www.yorku.ca/

http://www.ryerson.ca/

http://www.ocad.ca/

http://www.humber.ca/

http://www.senecacollege.ca/

http://www.centennialcollege.ca/

http://www.georgebrown.ca/


اینها هم سایت کلی دانشگاه ها و کالج های انتاریو هستند:

http://www.ontariocolleges.ca/home

http://www.electronicinfo.ca/


اینم سایت دانشگاه مک گیل مونترال:

https://www.mcgill.ca/


دوستانی که دنبال کار هستند میتونند سایتهای زیر رو چک کنند:

http://www.workopolis.com/

http://www.indeed.ca/

http://www.jobmonkeyjobs.com/

http://www.jobbank.gc.ca/

http://jobs-emplois.gc.ca/


در این آدرس هم میتونید حقوق عناوین شغلی مختلف رو پیدا کنید:

www.workopolis.com/work.aspx?action=Transfer&View=Content/Common/ResourceCentre/RCSalaryGuideView&lang=EN


چندتا از شرکتهای حمل و نقل شهری تونتو و حومه:

http://www.ttc.ca/

http://www.yrt.ca/

http://www.gotransit.com/

http://www.durhamregiontransit.com

http://www.mississauga.ca/portal/miway

http://www.hamilton.ca/hsr

http://www.brampton.ca/en/residents/transit


اینم آدرس سایت آموزش و پرورش تونتو و یورک:

http://www.yrdsb.ca/

http://www.tdsb.on.ca/

https://www.tcdsb.org/

شما میتونید با مراجعه به این سایتها مدرسه های مختلف و اینکه هر خونه ای در محدوده ی کدوم مدرسست رو مشاهده کنید.


دوستان اگر دنبال چیز دیگه ای هستید بفرمایید تا من اضافه کنم. نظر و لایک یادتون نره.


ارادتمند

رامین


میانبرهای مهاجرت به کانادا

سلام

اولا از دستتون شاکیم خفن

بابا یه کامنتی چیزی به این مطالب من بدید بدونم اینایی رو که مینویسم یکی هست بخونه

من اگه گیتار دستم گرفته بودم تو گینه ی بیسائو شعر ای قشنگ تر از پریا میخوندم بیشتر بهم توجه میشد

اولش گفتم خوب چند وقتى دور از وبلاگ بودم زمان میبره تا خواننده های خودم رو پیدا کنم

اما حالا دیدم از چهارصد نفر بیننده فقط سه نفر کامنت دادن، این یعنی بنده واسه بیش از نود و نه درصد خوانندگان گرامی با گچ دیوار و سنگ فرش خیابون تفاوتی ندارم

گفته باشم اگر این وضع ادامه پیدا کنه وبلاگ رو جمع میکنم میرم یه سطل از این قرمز گنده ها میخرم توش آب زرشک درست میکنم میفروشم

دوما حالا میریم سر موضوع اصلى. دوستان از دور و نزدیک از طریق کامنت و مسیج و یاهومسنجر و ایمیل و دود و چاپار و اینا تماس میگیرند شرایطشون و تحصیلاتشون رو میگن و دنبالن ببینن چطور میتونند بیان اینجا. دوستان عزیز، بنده زیاد از وضع کنونی ایران خبر ندارم ولی یادمه زمانی که ما ایران بودیم سر هر چهارراهی چهارتا مشاور مهاجرت بود که نود درصد هم مربوط میشدن به مهاجرت به کانادا. عزیزانم قشنگ برید پیش اینا. اینا هم کارشون اینه هم اگرم نتونن بهتون میگن کجای کارتون ایراد داره. تا اونجایی هم که من یادمه مشاوره رایگان بود، حالا اگر هم نه میرزه یه پولی بدید وضعیتتون با خودتون روشن بشه. از من میشنوین هم به یکی اکتفا نکنین، برید سراغ سه چهارتا که دیگه خیالتون جمع بشه.

دوستانی هم هستند که سوالای عجیب غریب از من میپرسند، من همینجا میخوام تکلیفم رو با بعضی از روشهای مهاجرت و زرنگ بازیایی که باهاش میکنند رو معلوم کنم.

اولیش مهاجرت از نظر ازدواجه. من چند نفری رو دیدم که با این روش اومدن کانادا. اصل این روش مال وقتیه که دو نفر (که حتما هم نباید دو جنس مخالف باشند) همدیگه رو از قبل میشناسند و مطمئن هستند که میخوان با هم ازدواج کنند. حالا کاری که بعضیا میکنند اینه که  میان یه ازدواج صوری جور میکنند. اولا در این روش باید ثابت کنید که شما شناخت و علاقه ى بینتون هست و در ضمن کسی که شما رو میاره اینجا باید اعتبار کافی داشته باشه تا بعد از اومدن شما رو حمایت مالی کنه و هزینه هاتون اعم از زندگی و درمان رو بپردازه. حالا اونی که بخواد اینکار رو بکنه اولا حد اقل پنجاه تا صد هزار دلار از شما به عنوان سود خودش میگیره به علاوه ى تمام هزینه ها و بعد هم مسئولیت خاصی قبول نمیکنه. اینها همه به علاوه ی خطر اینه که اگر بفهمند یه جای کارتون میلنگه و ازدواج سوری بوده، اگر بیرون از کانادا باشید فکر اومدن به اینجا رو باید برای همیشه از سر بیرون کنید و اگر وارد کانادا شده باشید خطر اینکه دیپورتتون کنند یا بهتون سیتیزنشیپ ندند زیاده. من مواردی از این دست رو دیدم که با اینکه از نظر قانونی اتفاقی نیفتاده، ولی از نظر روحی و روانی طوری شده که فرد زندگیش رو از دست داده.

روش دوم اومدن از طریق پناهندگیه. با حفظ احترام برای کسایی که واقعا در جایی زیر فشار هستند و برای نجات خودشون به جای دیگه ای مثل کانادا پناهنده میشن، این روش یعنی شما بلندشی حالا با ویزای توریستی یا قاچاقی از کشور خارج بشی بری یجا مثل ترکیه و اونجا اعلام کنی به دلایلی نمیتونی برگردی ایران و تقاضا بدی که بهت اجازه بدن برای حفظ جونت یا ... به عنوان پناهنده بیای کانادا. جریان اونقدر بحرانی بود که یه دوستی پیغام داده بود "من اگه دزدی کنم و کاری کنم که حکم به قطع ید بدن بعد فرار کنم برم ترکیه میتونم پناهندگی کانادا رو بگیرم؟!". اولا بنده اطلاع خاصی از پناهندگی ندارم و همونطور که بارها گفتم خود ما از طریق برنامه ی کارگر ماهر اومدیم کانادا. در ثانی اونطور که من از دوستان شنیدم اون مدت که شما در یه کشور واسطه هستی میتونی زندگی سخت و بد و فلاکتباری داشته باشی و زیاد آسون نیست. در ضمن اینکه بعد از کلی بدبختی پرونده شما میره دادگاه پناهندگی و ممکنه شما رو اصلا واجد شرایط پناهندگی ندونند.

پس بهترین روش از نظر بنده صدق و راستیه، اگر واقعا نمیخواید با یکی بدون در نظر گرفتن محل اقامتش ازدواج کنید یا واقعا دو جایی که هستید مشکل خاصی ندارید که شما رو قطعا واجد شراید پناهندگی کنه بهتره با مشاوره با یه وکیل مهاجرت (یا همونا که این ادعا رو دارند) از راه های دیگه مهاجرت اقدام کنید و ریسک خراب کردن سابقتون با جهان اول و اداره مهاجرت نکنید.


دوستان نظر یادتون نره


ارادتمند

رامین

جرم، جنایت و امنیت در کانادا

سلام

یکی از دوستان توی کامنتها پیشنهاد داده بود که در مورد جرم و جنایت و امنیت در کانادا بنویسم. اینم کامنتش:


"با سلام

اگه میشه و تونستی راجع به موضوعات زیر هم یک مطلبی بنویس.

1-امنیت در کانادا

2-میزان جرم و جنایت در کانادا

3-قاچاق تو کانادا هست؟مخصوصا از نوع مواد مخدرش؟

4-تو کانادا گروه ها یا دسته های مافیایی هست؟

5-پارتی بازی هست؟در سطح کلان منظورمه؟

6-اگه قاچاق هست چه جنسها یا چیزهایی بیشتره؟

7-امنیت در محلات مختلف و حضور پلیس چه جوریاس؟

8-بیشتر قاچاقچی از چه ملیت هایی هستند؟

9-سعی بیشتر راجع به فرهنگ ها و خلق و خوی مردم کانادابنویسی.

10-مرزها رو چه جوری کنترل می کنند؟بیششتر بر پایه نیروی انسانی عمل می کنند یا با تجهیزات مثل رادارها؟

11-تو کانادا رشوه کاربرد داره؟

در آخر تشکر و آرزوی موفقیت"


اینا که خیلى زیاده و من در مورد همش اطلاعات ندارم ولی خوب در سطح دانش محدود خودم براتون میگم.

کانادا از کشورهای امن محسوب میشه. در مقایسه با همسایه جنوبی، امریکا، کانادا خیلی بهتر تونسته جرم و جنایت رو کنترل کنه (البته بماند ما یک دهم اوناییم از نظر جمعیت) و با اینکه هر روزه گزارشها از جرایم خشن زیاد و زیادتر میشه ( رسانه ها سعی در بزرگنمایی میکنند) ولی طبق امار میزان جرایم روز به روز کمتر و کمتر میشه.  ادامه مطلب ...