خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

جرم، جنایت و امنیت در کانادا

سلام

یکی از دوستان توی کامنتها پیشنهاد داده بود که در مورد جرم و جنایت و امنیت در کانادا بنویسم. اینم کامنتش:


"با سلام

اگه میشه و تونستی راجع به موضوعات زیر هم یک مطلبی بنویس.

1-امنیت در کانادا

2-میزان جرم و جنایت در کانادا

3-قاچاق تو کانادا هست؟مخصوصا از نوع مواد مخدرش؟

4-تو کانادا گروه ها یا دسته های مافیایی هست؟

5-پارتی بازی هست؟در سطح کلان منظورمه؟

6-اگه قاچاق هست چه جنسها یا چیزهایی بیشتره؟

7-امنیت در محلات مختلف و حضور پلیس چه جوریاس؟

8-بیشتر قاچاقچی از چه ملیت هایی هستند؟

9-سعی بیشتر راجع به فرهنگ ها و خلق و خوی مردم کانادابنویسی.

10-مرزها رو چه جوری کنترل می کنند؟بیششتر بر پایه نیروی انسانی عمل می کنند یا با تجهیزات مثل رادارها؟

11-تو کانادا رشوه کاربرد داره؟

در آخر تشکر و آرزوی موفقیت"


اینا که خیلى زیاده و من در مورد همش اطلاعات ندارم ولی خوب در سطح دانش محدود خودم براتون میگم.

کانادا از کشورهای امن محسوب میشه. در مقایسه با همسایه جنوبی، امریکا، کانادا خیلی بهتر تونسته جرم و جنایت رو کنترل کنه (البته بماند ما یک دهم اوناییم از نظر جمعیت) و با اینکه هر روزه گزارشها از جرایم خشن زیاد و زیادتر میشه ( رسانه ها سعی در بزرگنمایی میکنند) ولی طبق امار میزان جرایم روز به روز کمتر و کمتر میشه.  

برای پیدا کردن امار دقیق جرم و جنایت میتونید یه سرچ توی اینترنت بکنید.

ولی بصورت کلی در طول روز شما بسیار کم با جرم و جنایت بصورت جدی رو به رو میشید.

از طرفی هم هر روز با تصویب قوانین و مجازاتهای سنگینتر کار برای خلافکارا سخت تر و سخت تر میشه.

در کانادا قاچاق و بخصوص مواد مخدر و به ویژه ماریجوانا قابل مشاهده هست ولی در واقع چون تنها مرز مشترک کانادا با امریکا هستش و اوردن جنس از راه قانونی از امریکا راحته، قاچاق زیاد برای کالا به صرفه نیست. به قول دیگه اینجا مثل ایران نیست که از مواد مخدر و مشروب و ماهواره گرفته تا تلوزیون و ظرف بلور و کرم لاغری بار شتر کنند و بیارن، اینجا قاچاق کالا محدود، خیلی سخت و با سود کم هستش جز اینکه مواد مخدر یا اسلحه باشه.

تو کانادا گروه های مافیایی هست و در سطح خیابونی بهشون میگند Gang. اینا معمولا گروه هایی هستند که به هم متصل شدن تا ارتکاب جرم رو ساده تر کنند. شما بطور روزانه کمتر اینها رو در خیابون میبینید، محله های خودشون رو دارند، معمولا لباسهای خاص میپوشند و بیشتر تو کار مواد هستند. اینا خودشون با خودشون و توی خودشون خیلی خلاف مرتکب میشن، ولی معمولا شهروندای معمولی به واسطه ی پلیس از گزند اینا در امانند. تا وقتی شما نرید طرف اونا، اونا با شما کاری ندارند و معمولا بین جوونها اعضای زیادی دارند.

حالا سوالی که برای والدین محترم به وجود میاد اینه که بچه من میره مدرسه یهو تنش به تنه ی اینا نخوره بره خلافکار بشه؟!؟!! بنده باید بگم که در کانادا بصورت بنیادی راه برای همه چیز بازه، بچه شما اگر خودش ته مایه این چیزا رو نداشته باشه و خودش دنبال این گروه ها نره به احتمال نود و نه درصد هیچ برخوردى باهاشون نخواهد داشت.

یه چیزی که من دوست دارم اینجا بهش بپردازم قضیه ی قلدری یا Bullying در مدارس یا بین نوجوونهاس. این در خون انسانهاست که برتری طلب و جاه طلب باشند و این تربیت صحیح که به افراد قوی یاد میده از قدرتشون در جهت مثبت استفاده کنند، ولی بچه هایی که تازه دو اجتماع و روابط اجتماعی وارد شدند ممکنه از سر ناپختگی کاهی برای بقیه دوستاشون قلدری کنند. گاه دیده میشه که در مدارس بچه های بزرگتر، قد بلند تر، قوی تر، یا بچه هایی در موقعیت بهتر اجتماعی در بین دوستاشون برای بقیه قلدری میکنند. این مسئله در اینجا بصورت خیلی خیلی جدی و سفت و محکم دنبال میشه.

اولا بخاطر اینکه کار رو راحت کنند مسئله بین مدرسه یا قانون و دانش آموز خاطیه، شماره هایی هست که فرد میتونه ناشناس زنگ بزنه و گزارش بده و از اون به بعد اداره آموزش و پرورش خودشون پیگیر میشن و با مدرسه تماس میگیرن و چون این فرد ممکنه اصلا در موضوع درگیر نباشه و فقط شاهد موضوع باشه هیچکس ضایع نمیشه. برای جلوگیری کلی کلاس و سمینار برای بچه ها میگذارند و این مسئله و پیامدهای اون رو توضیح میدن. 

وقتی یه همچین مسئله ای پیش میاد سه چیز مهمه:

١- جلوی ادامه مشکل گرفته بشه.

٢- فرد قربانی باید مراقبت بشه تا تا ثاثیر منفی جریان براش از بین بره. در مواردی دیده شده اگر به موقع به داد فرد نرسند ممکنه مثلا خودکشی کنه یا سعی کنه خودش فرد مقابل رو از میون برداره. توی یه مورد جدید یه دختر خانمی که دوستاش از روی شوخی عکسهای نیمه برهنه اون رو روی اینترنت به اشتراک گذاشته بودن و مراجع قانومی به موقع وارد عمل نشده بودن، خودکشی کرد و تازه بعد از اون بود که جریان رسانه ای شد.

٣- فرد خاطی باید هرچه سریعتر با عواقب کارش رو به رو بشه تا هم از قربانی شدن افراد دیگه جلوگیری بشه و هم فرد متوجه ابعاد منفی کارش بشه.

امنیت در محلات معمولی بسیار بالاست ولی بالاخره محلاتی هست که امارش به نسبت بالاتره، اما توی همون محله ها هم افراد میتونند بدون مشکلات محسوس زندگی کنند. پلیس حضور نسبتا قوی داره و حتی در محله های پرخطر من دیدم که پلیسا دسته ای گشت میزنند.

کلا سیستم کانادا بصورتیه که خلاف کردن سخته و میتونه عواقب جدی داشته باشه.

در مورد ملیت یا نژاد خاص که بیشتر خلافکارها رو تشکیل میدن نمیتونم نظری بدم، ولی کما بیش همه ملیتها گنگ خودشون رو دارند.

در مورد مرزها زیاد چیزى نمیدونم ولی میدونم مرز مشترک کانادا و امریکا طولانی ترین مرز بدون دفاع در جهانه.

در مورد رشوه بنده تا حالا نه دیدم که در سطوح پایین رشوه بدن و نه شنیدم. مواردی از رشوه در سطوح بالا بوده که وقتی برملا شده خیلی بی آبرویی به بار اورده و فرد رشوه گیرنده سخت مجازات شده. یکی از چیزهایی که در دولت و حاکمیت خیلی بهش حساسند استفاده شخصی از امکانات عمومیه، که در این صورت فرد علاوه بر هزینه ها جریمه هم میشه.

اینجا اعتبار چیز خیلی مهمیه و دستگاه انتظامی و قضایی بصورت مستقل عمل میکنه، پس در صورتی که کسی در حالی که دروغ گفته یا خلاف کرده دستش رو بشه، اولا راه فراری نداره، و در ضمن این فرد دیگه نمیتونه اعتبار از دست رفته خودش رو بدست بیاره و در نتیجه از خیلی از امتیازات محروم میشه.


ارادتمند

رامین

نظرات 7 + ارسال نظر
من.فروتن شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ق.ظ

سلام .خوبین
خیلی خوشحالم که دوباره دارین مینویسین.
دله همه برای نطالبی که مینویسین و رز بیان مطلبا تنگ شده بود.
من همیشه با امید میومدم سر میزدم اما دریغ از حضورتون

یکم از خودتون بگین حال خودتون چطوره؟ اوضاع اونجا برای شما چطوره؟ میشه برنامه بفرمایین شام شرکت کنین برینیمتون ...خخخخ.خلاصه یکم از روزگار خودتون بگین بیشتر بهمون میچسبه

الان روزا رو چجوری میگذرونین؟
دیگه مشکل زبان ندارین؟
کلاساتون چجوریهو اینا





راستی من از سوم راهنمایی تصمیم گرفتم بیام کانادا ادامه تحصیل بدم اما به مرور زبان مخصوصا بعد کنکورم انگیزه ام کم و کمتر شد تاحالا که دیگه امید زیادی ندارم.چون دانشگاه پیام نور مترجمی میخونم.
این نرسیدن به هدفم همیشه روزای جمعه یادم میاد و حالمو میگیره کلا باعث شده زندگیم مزخرف و یکنواخت و بی مصرف بشه و نمراتم خیلی افتضاح بشه.تازه با این اوضاع دانشگاه معلوم نیس بالاخره بتونم فارغ التحصیل بشم.
انساس بی مصرفی میکنم و اینکه جوونیم داره هدر میره.مخصوصا اینکه همیشه دوس داشتم تینیجر باشم.الانم 21 22 ام

توی نوشته جدیدم در مورد خودم مینویسم

داریوش جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ب.ظ

من خواننده ی انگلیسی هستم من هم میخام ییام کانادا با ویزای هنر مندی

خیلیم خوب

سروش یکشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 05:45 ق.ظ

برای اینکه دلسرد نشین و همین طور پیام بزارید من هم براتون کامنت میزارم تا شمارو از دست ندم...
شما در کدام ایالت هستید؟
چه شهری؟
ممنون
sorooshsarafraz@gmail.com

انتاریو
تورنتو

امین پنج‌شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام اقا رامین خوشحالم که دوباره شروع کردی به نوشتن
با اشتیاق مطالبت رو دنبال میکنم البته با سرعت کمتر...
مرسی

ممنون

توزغتا چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:19 ب.ظ

احمد شنبه 19 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 04:04 ق.ظ

رامین جون" خیلی دمت گرم

مطالبی که زحمت کشیدی نوشتی " خیلی مفیدن

میخام بدونم با 150 میلیون تومن و مدرک فوق لیسانس حقوق خصوصی دانشگاه آزاد و سابقه مدیر مسولی موسسه تبلیغاتی"آینده ای دارم تو کشور کانادا ؟

بازم میگم: خیلی دمت گرم

از اینترنت تحقیق کنید

حبیب شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 02:26 ب.ظ

امن امن برای اختلاس گر ها و جنایت کار ها

نظر شما محترم ولی غیر واقعیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد