سلام
الان یه نگاهی به پیوندهای وبلاگ کردم.
رفتم تو حال و هوای وقتی داشتیم میومدیم
بیشتر وبلاگها یا تغییر شکل و موضوع دادن، یا کلا منحل شدند ( میدونم منم یه مدت نبودم، بهم سرکوفت نزنید!)
یک لحظه احساس کردم یه بخشی از گذشتم از بین رفته
یادش بخیر، یکسالی قبل از اینکه بیایم یه بخش از برنامه روزانه من کنترل تک تک لیست وبلاگهای به درد بخور بود تا ببینم چی گذاشتن
گاهی شب تا صبح داشتم مطلب میخوندم تا بیشتر در مورد آینده ای که دارم به سمتش پرواز میکنم اطلاعات کسب کنم.
خلاصه اینکه حسابی دلم سوخت
رفقا، من رو حمایت کنید که به نوشتن ادامه بدم
شاید من آخرین بازمانده ی مهاجرین دهه هشتادی باشم!!!
رامین عزیز تو رو خدا دست از اصرار برای گذاشتن کامنت بردار. آدم باید حرفی برای کامنت گذاشتن داشته باشد تا چیزی بنویسد دیگه. تو که انقدر ان و آف نوشتی باید صبر کنی تا زبان ملت باز شه. شاید هم هیچ وقت باز نشه. بعضی از وبلاگ ها اینطوری اند . اطلاعات خوبی میدن اما کامنت براشون کم میاد. همین گه بازدید هات زیادن نشون میده دارن می خوننت . تو برای دل خودت بنویس
چشم
با اینکه به نظر من وقتی حرفی بازتاب نداشته باشه، جایی برای گفتنش نیست، ولی خوب به احتمال زیاد سرکار درست میفرمایید.
در ضمن اینکه گیریم برای کامنت گذاشتن، خواننده باید حرفی برای گفتن داشته باشه، برای لایک کردن و توی نظرسنجی شرکت کردن که دیگه عزم ملی و اراده ی میهنی لازمه!کلا دوستان کم لطفی میکنند، وگرنه از بین ٣٦٧ بازدید کننه ٤ نفر توی نظرسنجی شرکت نمیکردند.
بنده اگر میخواستم واسه دل خودم بنویسم، به صد این در و اون در نمیزدم که خواننده یک چیزی گیرش بیاد، راحت میرفتم مثل بعضی دیگه از دوستان شعر حافظ و عکس گل و بلبل میزاشتم و سعی میکردم از این وسط یه نون و آبی برای خودم دست و پا کنم.
ولی چشم، دیگه اصراری نیست
mikhonam va donbalet mikoam doste man
ممنونم