خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

فرهنگ طبقه بندی در ایران

سلام
یه نفر یه کامنت برای مطلب " کار دانشجویی" گذاشته بود که من رو به این فکر انداخت که یه مطلب رو به این فرهنگ زشت طبقه بندی و تحقیر در ایران اختصاص بدم.
اول کامنت اون شخص:
"چقدرتأسف برانگیزه که برای چندرغازمجبورشن اینکاراروتوولایت غربت بکنن،فرزندم آ حاضربودی تومملکتت نه،توخونه ات وردست کارگرش کارکنی؟"
حالا نظر این بنده:
اولا شما میشه چندرغاز رو برای ما تعریف کنی؟ اگر یکی بیاد و اینجا کم مزد ترین کار رو هم بکنه یه چیزی حدود ١٥٠٠ تا ٢٠٠٠ دلار در ماه میتونه درآمد داشته باشه و باهاش یه زندگی ساده و راحت رو اداره کنه، حالا اگر دو نفر در یک خانواده سه یا چهار نفری کار کنند درآمدشون سه تا چهار هزار دلاره که باهاش میتونند خانواده رو به راحتی اداره کنند. اگر همین فرد بخواد در ایران یه زندگی ساده و راحت داشته باشه حداقل یک تا یک و نیم کلیون در مان باید درآمد داشته باشه و یه خانواده توی ایران حداقل به ماهی سه تا چهار ملیون تومن برای یه زندگی ساده اما راحت نیاز دارند، حالا ارزش ریالی دلار رو هم اصلا بی خیال که هزار و پونصد دلار میشه چهار و نیم ملیون تومن. حالا آدم مثلا حسابی شما به درآمد یک ملیونی یه فرد و یا درآمد سه چهار ملیونی یه خانواده میگی چندرغاز.
دوما من دقیقا نمیفهمم چرا شما اینجا رو غربت محسوب میکنی؟ اینجا وطن دوم افراده. ببخشید ولی شما طوری میگید انگار داری در مورد برده داری در اروپا و هلوکاست در آلمان نازی حرف میزنی. وقتی فرد با میل و اراده ی خودش پا شده با کلی تلاش خودش رو به جایی رسونده که سقفی براش وجود نداره و حالا هم با عشق و علاقه و امید به آینده کاری هرچند ناچیز رو برای چند صباحی انجام میده تا بنیانهای آینده ی روشنی رو برای خودش بسازه این کار کم و زشتیه؟!
سوما شما چطور به خودت اجازه میدی کار یه کارگر رو به عنوان نمونه ی یک کار سطح پایین مطرح کنی؟! هر کس بسته به توان و موقعیت و مهارت خودش کاری رو در اجتماع انجام میده و همه افراد و همه شغلها نه تنها مورد احترام که بلکه ستودنی هستند. یک کارگر حتی بدون هیچ مهارتی همین که کمر همت بسته تا بصورت مثبت در اجتماع مشارکت کنه بسیار قابل تقدیر و با ارزشه.
بنده به شخصه نه تنها در گذشته با افتخار کنار دست هر کارگری کار کردم، بلکه افتخار میکنم که افرادی رو دیدم که با وجود همه محدودیتها واقعا کار و تلاش واقعی میکنند.
چند وقت پیش با یه خانم دانشجوی افغانی در ایران در تماس بودم. با اینکه ایشون خیلی بزرگوارانه با نژادپرستیها و بد رفتاریهای مواجهه میکردند ولی این قضیه در عمق بنده رو به قیاس بین وضعیت مهاجرها و پناهنده های افغانی در ایران و وضعیت مهاجرین و پناهنده ها از سراسر دنیا به کانادا وا داشت.
چقدر این بیچاره ها در ایران در مضیغه و محدودیت هستند، چه خانواده هایی که نتونستند ازدواج رسمی کنند فقط چون یک طرف افغانی بود، چه بچه هایی که بخاطر تحجر جامعه از تحصیل محروم موندند و آیندشون تباه شد، چه مردانی که مورد خشونتهای فیزیکی و رفتاری و اخلاقی در ایران قرار گرفتند تنها چون افغانی بودند. حالا دولت کانادا با همه مساوی و برابر و با حفظ شخصیت و تکریم انسانیت برخورد میکنه. اگر کمپهای افغانیها رو با زندانها و بازداشتگاه های اینجا فقط مقایسهای سطحی بکنیم یکهو متوجه عمق فاجعه میشیم. اینها همش بخاطر تقسیم بندی غلطی هستش که تو ایران و بین ما ایرانیها وجود داره، چون فقط شعار میدیم و در عمل فردیت شخص رو بدون توجه داشتن به شکل و قیافه و پول و موقعیت اجتماعی و ملیت افراد قبول نداریم. واقعا متاسفم برای اون دسته از افرادی که یا بخاطر تربیت غلط و یا بخاطر منافع شخصی جامعه و نسلی رو به انحطاط کشیدند و معیارها و ارزشهای غلطی رو در جامعه جا انداختند. بنا به نه تنها تعریف جهانی و منشور جهانی حقوق بشر، بلکه بنا به تعالیم خود ما ایرانیها و سخنان و اخلاق بزرگان خود ما، افراد تنها بخاطر فردیت و وجود خودشون قابل احترامند و هیچ میزان دیگری اعم از سن، جنسیت، ملیت، وضعیت مالی، وضعیت جسمی، گرایشات جنسی و غیره معیاری برای زیر پا گذاشتن کرامت انسانی کسی یا گرفتن حقوق اساسی اون ازش نیست.
من متاسفم برای هموطنم که فکر میکنه تلاش برای زندگی بهتر و کوشش مفید (نه اختلاس و دلالی و پولشویی) کار پست برای چندرغاز پوله. اون جوونی که اینجا با امید زحمت میکشه و آیندش رو میسازه، درسی رو فرا میگیره که این هموطنمون برای همیشه ازش بی اطلاعه.
این هم نظر خانم نگار از کانادا که صلاح دونستم اینجا ذکر کنم:
"به این ها اضافه کنید این که در اینجا خود بچه های کانادایی هم از دبیرستان شروع به کار می کنند و این کارها اصلاً به معنای فقیر و بیچارگی و استیصال این افراد نیست خیلی از این افراد مشغول به تحصیل در دانشگاه هستند و زندگی مستقلی دارند یا اگر دبیرستانی هستند برای کسب پوینت های مثبت برای دانشگاه کارگری می کنند. به خدا لذت می برم این ها رو می بینم و با احترام خاصی باهاشون برخورد می کنم اونوقت ما هنوز از در دانشگاه بیرون نیومده دنبال مدیرشدن و پشت میز نشینی هستیم فرهنگمون متاسفانه مشکلات زیاد داره!! موفق باشید لذت بردم از نوشته زیباتون"

ارادتمند
رامین
نظرات 21 + ارسال نظر
یه زن جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:33 ق.ظ

نگاه از بالا به پایین ما ایرانی ها و طبقه بندی جامعه به آدم های پست و بالا رتبه فقط و فقط بر اساس میزان درآمدشون در این سوال مشهوده...
کارگری شغل پستیه چون باتوجه به میزان کاری که انجام میشه درآمدش چندرغاز و ناعادلانه س و پشت میزنشینی شغل خوبیه چون با توجه به میزان تلاشی که در اون کار انجام میشه پولش گاهی بادآورده س...این برداشت درستیه چون در جامعه ی ما اینجوری عرف شده و باورش سخته که جایی دیگه از این کره ی خاکی تقسیم درآمد , عادلانه تر صورت بگیره و آدمی به خاطر شغلش و درآمدش شرمنده ی خودش و خانواده ش نباشه...
متاسفم برای خودمون ...متاسفم برای فراموش کردن ارزش واقعی آدم ها....
و دوباره بهم یادآوری شد چرا دارم از اینجا میرم و چرا نمیخوام فرزندی که در آینده بوسیله ی من پا به این دنیا میذاره در این جامعه و با این تعریف ها بزرگ بشه...

ع جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:27 ب.ظ

یه بخشی از حرفات متین ودرست ولی یه بخشی هم زیادی عصبانی بودی فکرکنم
ما تو کوچه بفلیمون یه خانواده افغانی هست وضع مالیشون از ما هم بهتره البته حقشونه چون زحمت میکشن،تازه کلی هم بین هم محله ای ها احترام دارن
ولی هرکسی بری رسیدن به آرزوها وخواست هاش از یه راه درست اقدام کنه ارزش واحترامش از منی که اینکارو نمیکنم بیشتره، وهیچکس حق توهین نداره
ایکاش منم میتونستم اینکارا رو بکنم...

عزیزم درست تر از اینکه طرف با مدرک دانشگاهی و با وجود اینکه تو ایران بزرگ شده ول میکنه میاد کانادا، فقط بخاطر دید بد ما!

maryam جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام و درود
براووووووووووو اقا رامین. باهات شدید موافقم. راستی یه سوال وضعیت دانشگاه های اونجا تو دادن بورسیه تحصیلی به خارجی ها چه طوره؟؟؟

اطلاعی ندارم

جاده ها شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:32 ب.ظ http://jadeha.blogfa.com

این نوع نظریه پردازی خواننده شما و امثال او از نگاه صرف اقتصادی و مادی به زندگی ناشی میشه، همان نگاه غالب و رایج در ایران که کیفیت زندگی را در کیفیت مادی فقط می بینه. در این نوع نگاه به زندگی آن چه مهم این که اون آدم ال.ای دی داره یا نه، ماشین داره یا نه، موبالش آیفونه یا نه. تنها چیزی که اهمیت نداره اینه که ایا این آدم هدفی در زندگی داره یا نه، آیا برای رسیدن به هدفش کار می کنه یا نه، آیا حرمت و عزتی احساس می کنه یا نه.

الان مشکل ما در ایران دقیقا همن نگاه است. با همین نگاه موفق شده ایم به رکورد 1 طلاق در هر سه دقیقه برسیم. نگاهی که نوکیسه ها و دلالها و رجاله ها به خورد این مردم داده اند.

ع یکشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:03 ق.ظ

نمیخام زیاد حاشیه برم،با دید بد آدمای اینجا بیشتراز بقیه روبرو نشده باشم کمتر هم نشدم، کاری کردن که هفته ای یکبار ازاینکه اینجا زندگی میکنم پشیمونم میکنن، ولی بنظرم همه جای دنیا آسمون یه رنگ باشه،نه؟ شایدم نباشه منکه اونجا نبودم، ولی برا اینکه مطمئن باشم یبار میام
من بخاطر جنسیتم اینجا نمیتونم رشته مورد علاقه م رو تحصیل کنم چیزی که 8سال رویام بود رو باید ول کنم به امان خدا،انقدر هم پول دار نیستیم که بیام اونطرف، پس همچین راضیه راضی نیستم،اما اینکه همه چی روهم بخوام بد تفسیرکنم بی انصافیه

نگار دوشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:56 ب.ظ http://rahamohajer.blogfa.com/

به این ها اضافه کنید این که در اینجا خود بچه های کانادایی هم از دبیرستان شروع به کار می کنند و این کارها اصلاً به معنای فقیر و بیچارگی و استیصال این افراد نیست خیلی از این افراد مشغول به تحصیل در دانشگاه هستند و زندگی مستقلی دارند یا اگر دبیرستانی هستند برای کسب پوینت های مثبت برای دانشگاه کارگری می کنند. به خدا لذت می برم این ها رو می بینم و با احترام خاصی باهاشون برخورد می کنم اونوقت ما هنوز از در دانشگاه بیرون نیومده دنبال مدیرشدن و پشت میز نشینی هستیم فرهنگمون متاسفانه مشکلات زیاد داره!! موفق باشید لذت بردم از نوشته زیباتون

alireza پنج‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 05:00 ب.ظ

سلام.خوب هستید؟یه چنتا سوال برام پیش اومده لطفا لطفا لطفا جواب بدید چون برام خیلی مهمه
مدرک دانشگاه های اینجا در کانادا ارزششون چجوریاس؟مثلا با یه مدرک لیسانس میشه کار با چه حقوقی پیدا کرد؟میارزه که بعد از اتمام دانشگاه مهاجرت کنیم؟برای کسایی که مدرک دانشگاهی دارن استثناعی نسبت به بقیه برای گرفتن اقامت نیست؟

مهران یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 06:52 ب.ظ

http://kamixcanada.blogfa.com/

این وبلاگ رو حرفاشو در باره کانادا قبول دارید؟
چون خودتون تو کانادایید گفتم.

دید ایشون با بنده مقداری متفاوته!

مهران پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:27 ب.ظ

رامین دیگه اپدیت نمیکنی؟؟؟

چرا
میکنم

حسین جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:24 ب.ظ

سلام
وبلاگتون را از اولین پست تا آخر خوندم
ممنون از مطالب مفیدتون
امیدوارم به نوشتن ادامه بدید و موفق باشید

محسن جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:44 ب.ظ

سلام. من تازه با وبلاگ شما اشنا شدم و آروم اروم دارم آرشیو رو میخونم. کاش کمی در مورد روال عادی زندگی در کانادا هم بنویسید. منظورم زندگی روزمره است. مثلا شما در ایران حالا دانشجو باشید یا کارمند، بعد از کار یا درس یه ساعات دارین که متعلق به خودتونه. میتونین برین کلاس هنری موسیقی یا ورزش. کلا برید دنبال علایق خودتون. البته قبلا میتونستید با کمی صرفه جویی در هزینه ها به بقیه ابعاد زندگی هم برسید. الان که همه درگیر یه لقمه نون هستن تو این اوضاع بد اقتصادی.
اونجا چه طوریه؟ میشه دنبال این چیزا رفت؟ اصلا وقت میشه؟ یا اینکه هزینه اش اون قدره که باید بی خیالش شد؟

Amirmasoud Sepehr شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:33 ب.ظ

سلام رفیق
مطلبت عالی بود
دو ساعته با وبلاگت آشنا شدم ولی کلی از مطالبتو خوندم
ممنون که تجربیاتتو در اختیار ما میذاری
تابستان سال آینده با ویزای تحصیلی،عازم کانادا هستم(تورنتو)
میخواستم بدونم وقتی بیام،غیر از این که خودم بگردم توی شهر و پرس و جو کنم،از چه طریق میتونم با مراکز مختلف شهر و محل هاشون(مراکز تفریحی،تجاری،رفاهی و...)و همچنین خود کشور به طور نیمه کامل یا کامل آشنا بشم؟آیا مرکز خاصی هست برای آموزش و دادن اطلاعات؟

این رو تا حالا صد بار نوشتم
اینجا مراکزی برای کمک های اینطوری به مهاجرین هست

مهدی پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام
من همه متن شما رو خوندم و لذت بردم و به نظر من کاملا حق باشماست
به نظر من هر جای جهان که به انسانیت بها داده بشه اونجا وطن آدمیست

مهدی پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:43 ب.ظ

شهر من
شهر من از تو دور میشم به زودی
این تنفر نیست، مقصر تو بودی
به مردم بگوئید، به مردم شهرم
من از شما دلگیرم، از کنارتان رفتم
و آنچه به جا ماند از نوشته هایم ،نسوزانید
خاک کردید نشانی آن را هرگز مپوشانید
بدانید حق ماندنیست، نه مالیدنی
کتاب هایم خواندنیست نه پوشیدنی
شهر من تو را فراموش می کنم به زودی
این من هستم، اما مقصر تو بودی
تو مرا نگه نداشتی، سوزاندی
همان دم که چشمانم را گریاندی
به راهم دامی نهادی، نشستی کمین
بیفتم به دام و بخندی یقین
ولی من رفتم تو باش با همین
عوامیت و جهل سر به زمین

Amirmasoud Sepehr یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:19 ب.ظ

سلام رفیق
خسته نباشی
رفیق،من که گفتم چند ساعته با بلاگت آشنا شدم،چرا عصبی میشی؟
یه سوال،خبر داری قوانین رانندگی با ماشینای سوپر اسپورت توی تورنتو چجوریه؟سرعت و این چیزا منظورمه.آخه وقتی یکی یه بنز SLS میگیره،نمیتونه که با سرعت یه cadillac باهاش تو خیابون یا اتوبان بره که.
اینم بگم که گشتم تو نت،در این مورد چیزی پیدا نکردم،فقط قوانین رانندگی معمولی و عامه رو نوشته بود.
البته اگر تا حالا بهش برخوردی یا خبر داری،اگر نه که نمیخوام زحمت بیفتی.
سپاس

سلام
جواب سوالتون خیلی سادس
قوانین برای همه یکیه، مجازات هم برای همه یکیه
البته برای نکته ای هم که فرمودید اینجا راه حل داره
اگر ماشین شما قدرتی داره که شما نمیتونید در جاده های معمولی ازش استفاده کنید، میتونید اون رو به پیست مسابقه ببرید و تا جایی که میتونید از قدرت ماشین استفاده کنید، البته اگر این کار رو هم نکنید باز هم راه حل هایی پیش بینی شده
مثلا اگر شما با یه بنز اس ال اس توی یه اتوبان با حداکثر سرعت ١٢٠ کیلومتر در ساعت، با سرعت ١٨٠ رانندگی کنید (بصورت کلی بیش از یک و نیم برابر سرعت مجاز) شما از دسته خلافکارهای رانندگی به دسته خلافکارهای جنایی سعود میکنید. حالا فرق این دوتا چیه؟! یه خلافکار رانندگی جریمه نقدی میشه، گواهینامش برای یک مدتی ظبط میشه و ماشینش هم تا تعیین تکلیف میره پارکینگ. ولی مثلا در مثال بالا اگر شما رو با بیش از یک و نیم برابر سرعت مجاز بگیرند، ماشین به نفع دولت ضبط، شما بازداشت و زندانی و مادام العمر از رانندگی محروم میشید. پس بصورت خلاصه اگر بنز خریدید بهتره قوانین رانندگی رو رعایت کنید وگرنه کاری میکنند که بنز که هیچی، دیگه حتی نتونید سوار کادیکاک هم بشید
من شنیدم که توی المان توی بزرگراه ها محدودیت سرعت نداره ولی یه همچین چیزی در کانادا صادق نیست.

Amirmasoud Sepehr دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:17 ب.ظ

رفیق،اینم یه سایت مناسب واسه خرید و معرفی مایحتاج خونه
میتونی اضافه کنی به مطالبت
http://www.walmart.ca/en

Amirmasoud Sepehr سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:23 ب.ظ

کار تنها باید مشروع(حلال) و بدون آسیب به دیگران باشه
همین و بـــــــس!

زادچهر سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:26 ق.ظ http://www.shahrigarieiran.blogfa.com

بیتا یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:55 ب.ظ

ممنون این مطلبت واقعن کمکم کرد

کمک پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 12:13 ب.ظ

سلام
یه سوال که خیلی برام مهم
لطف میکنی اگه جوابمو بدی
اونجا تا دیر وقت شب بیرون باشی مث ایران میشه؟ یا گیر میدن؟

مثل ایران چی میشه؟
قاعدتا اتفاق خاصی نمیفته

طلا دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1395 ساعت 04:19 ق.ظ

میدونم این پست قدیمیه ، فقط خواستم احیانا اگه شخصی مثل خودم به تازگی خوندن این وبلاگ رو شروع کرده و احیانا این نظر رو بخونه این مطلب رو اضافه کنم که من هم در کودکی و نوجوانی از مهاجران افغان ترس و واهمه زیادی داشتم چرا؟ اطلاعات غلط جامعه ، نمیدانم آن زمان چرا اجازه نمیدادند با بچه هایشان بازی کنیم یا ما را میترساندند از بزرگسالانشان، بعدها که مهندس معمار شدم و مشغول بکار در کارگاه ساختمانی وقتی آن مهاجران زحمتکش،آن چشمهای خسته و کم توقع،آن معصومیت،آن همه نجابت را دیدم تازه فهمیدم وااااای بر ما ، و من چقدر دوستشان دارم ،همیشه دیرتر از بقیه حقوق میگرفتند، کمتر میگرفتند و بیشتر کار میکردند ، تقریبا همه پولشان را برای خانواده میفرستادند ، یکبار برای یکی از این عزیزان که در دفتر کارگاه منتظر بود برای گرفتن حقوقش چای ریختم ، باورتان میشود باورش نمیشد؟؟؟؟مات و مبهوت مرا نگاه میکرد، وای خدایا ما با اینها چه کردیم
سپاسگذارم بینهایت از نوشته های زیبایتان

آفرین طلا خانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد