خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

جواب چند سوال کلی

مثل همیشه سلام
رامین هستم، یک مسافر. هشت سال هم هست که کنگر خوردم، لنگر انداختم. فعلنم آویزونم قصد برگشت هم ندارم، لطفا اصرار نکنید، حتی شما دوست عزیز!
مخلص کل دوستان هستم.
در هفته گذشته در حساب اینستاگرامم (همه چیز باید ترجمه بشه، Account میشه حساب، Instagram در لحظه پخش کن) یه بحث داغی داشتیم که ترجیح میدم اینجا جمع بندی کنم.
یکی از دوستان پیشنهاد دادند که بنده به غیر از این مدل فعالیتی که دارم، با دریافت هزینه مشاوره مهاجرت بدم.
این بنده رو به فکر فرو برد که اگر بتونم ساز و کاری درست کنم که قابلیت دریافت هزینه از ایران باشه، بیام در مورد مطالعه و جمع آوری و ترجمه منابع همون سوالاتی که معمولا دوستان میپرسند (ججوری بیا کانادا؟ چجوری میشه کانادا اومد؟ من لیسانس کرم شناسی از دانشگاه سوربن ریردوژانیرو دارم، بیا منو ببر کانادا و غیره) رو بدم.
این ایده شدیدا با مخالفت دوستان مواجه شد. حالا اینجا میخوام یه جمع بندی بکنم.
اولا من وقتی ایران بودم خودم و خانوادم روی اینترنت خیلی فعال بودیم، همه چیز میخوندیم، تا آدرس خونه ها و مغازه ها و مدرسه های احتمالی رو هم در میاوردیم. این وسط یک سری سوالات بود که جوابش توی هیچ جایی نبود و تقریبا فقط یه ایرانی که شرایط ایران رو دیده، بعد رفته کانادا و شرایط اونجا رو هم تجربه کرده، یعنی تقریبا مسیر ما رو طی کرده بود، میتونست جواب بده.
اونموقع من در عین حال که دنبال جواب سوالات خودم بودم، به این فکر افتادم که خوب و بد نوشتن وبلاگ رو شروع کنم. اونموقع من فکر الان رو میکردم که حالایی که من کلی وقته اومدم اینجا کاملا مسیرم رو بصورت ادوانی و کتبی دارم که دوستان دیگه بخونن، یاد بگیرند و استرسشون کمتر بشه. در واقع من خیلی کم در مورد پروسه مهاجرت میدونم چون من از طریق والدینم اومدم. در واقع دامنه اطلاعات دست اول من در این حده که بابام پاسپورتم که ویزا توش بود داد دستم گفت برو اینو به اون آقاهه اون جلو نشون بده برو تو کانادا. من هدفم ارائه اطلاعاتی که دارم و تجربه های شخصیم در مورد کاناداست، نه اطلاعات خاصی در مورد روند و طریقه مهاجرت دارم، نه از مسائل خاص مثل مشاغل و تحصیلات عالیه اطلاعی دارم.
حالا طرح من این بود بشینم برای هر نفر جواب سوالاتش رو پیدا کنم و خوب این وقت و هزینه میخواد.
وقتی این ایده رو با دوستان در میون گذاشتم بازخورد خیلی بدی دیدم. یکهو همه یادشون افتاد که چون وکیل نیستم جوابهای قابل اعتماد برای مشاوره نیستم.
این دوستان متاسفانه فکر میکنند کسایی که در ایران به عنوان وکیل خودشون رو معرفی میکنند بالواقع از مدرسه حقوق Law School فارغ التحصیل شدند و بجای در آمد سالی صد تا سیصد هزار دلار اومدن ایران تا با چندصد دلار کار این دوستان رو راه بندازند. اینها بیشترشون فارغ التحصیل کالج هستند و کارمند حقوقی هستند. 
جواب تمامی سوالات به انگلیسی و از روی اینترنت قابل دسترسیه ولی بیشتر هموطنان عزیز بخاطر دلایل متفاوت مثل تنبلی یا بی حوصلگی یا عدم آشنایی با زبان نمیتونند جواب سوالاتشون رو پیدا کنند ولی با اینکه هلاک اومدن به کانادا هستند، نمیخوان بابت حرف (اطلاعات) پول بدند. ترجیح این دوستان بر اینه بنده کد تقلب کانادا رو بصورت اختصاصی بهشون بدم تا با زدنش در به چشم هم زدنی بیان کانادا.
اخیرا بعضی از دوستان شاکین که وقتی جواب سوال ما رو نمیدونی برو تحقیق کن بیار بده بهمون و از این طریق به "هموطنانت" کمک کن. بنده هم راه حل رو پیدا کردم، متاسفانه وقتی یکی خیلی مسرانه دنبال جواب سوالات کلی و بی ربطش هست به راهتی میشه باهاش کنار اومد:
١- اگر بگی فلان قدر هزینه بریز به فلان حساب،
٢- یا بگی شما لطف کنید اینطور و اونطور تحقیق کنید و یک مقاله بنویسید تا بنده به اسم خودتون با اطلاعات تماس خودتون و با ذکر منبع انتشار بدم تا حالا شما به "هموطنانتون" کمک کنید،
٣- یا بگی جوابش در این وبسایت هست که تشریف ببرید و خودتون مطالعه کنید،
طرف اصلا فرار میکنه که دستت دیگه بهش نرسه، و یک جورایی کلا جریان میپیچه!
دوستان من، تمامی اطلاعات مهاجرتی لازم از طریق وبسایت cic.gc.ca آمادست و فقط همت  میخواد که بشینی و بخونی و ترجمه کنی. اگر هم بخوای میتونی از وکلا، مشاوران مهاجرتی، دوستان و خانواده هم در زمینه های مختلف کمک بگیری، ولی ورژن بازی عوض شده، من دیگه کد تقلبش رو ندارم!

حالا بریم سراغ سوالات متداول:

-من چجوری بیام کانادا؟
بقیه معمولا با هواپیما میان، بعضیام با قایق میان، یکسری هم زیر آبی میرن و میان. حالا خارج از شوخی برای اومدن به کانادا اول بشینید و کشور کانادا رو مطالعه کنید تا مطمئن بشید کشور مطبوع شماست. بعد برید توی وبسایت cic.gc.ca و ببینید شرایط شما با کدوم روش مهاجرت همخونی داره. بعد هم یه فرم پر میکنی و پروسه مهاجرت رو شروع میکنی. اگر واقعا این کار برات سخته باید کمک بگیری ولی این شما هستید که مهاجرت میکنید، پس منتظر راه حل مفت و راحت نباشید.

-رشته من تو کانادا کار براش هست؟
بالاخره کار برای تمامی رشته ها در کانادا هست، کم و زیاد داره ولی جز اینکه فوق تخصص تغذیه سوسک حمام باشی، برای بقیه رشته ها یه جایی تو کانادا کار هست. بعضی رشته ها احتیاجشون بیشتره، بعضیا حتما باید استانداردهای اینجا رو کسب کنند که بعضا سخته (مثل پزشکی) ولی بعضیا خیلی راحت میتونند وارد بازار کار بشن (مثل آشپزا). برای بعضی رشته ها هم در جاهای خاص کار هست مثل متخصصین نفت و پتروشیمی در آلبرتا). برای اینکه اطلاعات دقیق پیدا کنید باید در سایتهای کاریابی مثل Indeed و Workopolis ببینید کار برای رشته شما چی هست و چه شرایطی رو باید داشته باشید (مثل مدرک، سابقه کار، آشنایی با سیستم خاصی و غیره). حتی میتونید با کارفرماهایی که فکر میکنید شرایطشون خیلی به دانسته ها و توانایی های شما نزدیکه تماس بگیرید، شاید راهنمایی خاصی به شما کردند یا به شما کمک کنند. همه چیز از یه سرچ گوگل شروع میشه.

-من اگر بخوام در کانادا ادامه تحصیل بدم چطوریه؟
به خدا قسم من پذیرش دانشگاه نمیدم، تا پارسال میدادما، ولی کلاهبرداری کردم دیگه اجازش رو بهم نمیدن. اونم مثل کار از گشت و گذار به انگلیسی در مورد رشته و دانشگاه های مورد نظرتون شروع میشه. اول ببینید کدوم دانشگاه رشته شما رو داره (لیستش تو اینترنت هست) بعد برید تو سایت دانشگاه شرایط پذیرش و هزینه و غیره رو ببینید. بعد (خصوصا در مقطع لیسانس به بالا) با دانشکده و اساتید مورد نظرتون تماس بگیرید. اگر جدا شما انگلیسیتون در حد خوندن سایت دانشگاه نیست شما یه یکسال از کمترین توانایی استفاده از زبان انگلیسی در سطح آکادمیک (ترجمش رو نودونم) عقبه پس اول برید زبانتون رو تقویت کنید و بعد اصلا به فکر تحصیل در خارج از کشور باشید.

-اونجا خونه و پول میدن؟
آره، اینجا کلی خونه و پول بی صاحب هست که دولت فقط منتظر شما ست بیای که تقدیمت کنن. آخه مگه جایی از دنیا چیز مفت به کسی میدن، تازه به یکی که مهاجر هم هست. اینجا با زحمت و کار و تلاش همه چیز هست ولی شما باید کسبش کنید، مفتی هیچی نمیدن. در کانادا کمکهای مالی دولتی و یا خونه های دولتی هست که در دسترس عموم هستش. ولی سیستم به شکلی طراحی شده که شما رو ترقیب به کار و تلاش بکنه. در ضمن اینکه روز اول شما برای این چیزا واجد شرایط نیستید، چون موقع ورود باید هزینه زندگیتون رو داشته باشید در غیر این صورت از همونجا میگن سر و ته کن برگرد از هر جا اومدی.
تنها چیزی که هست، اگر بصورت پناهنده بیای بصورتی که نتونی نیازهای اولیت رو تامین کنی، بهت در حد تامین نیازهای اولیت کمک میکنند.

-درس خاصی نخوندم، پولم ندارم، زبان بلد نیستم. چطوری بیام؟
دوست عزیز، اقامت در کانادا یک امتیازه که کشور کانادا به افرادی که بتونند عضو فعال و کوشا و مفید اجتماعش باشند میده. معمولا افرادی در کانادا موفق هستند که یا یه علم و حرفه ای بلد باشند و یا پول کلان برای سرمایه گذاری داشته باشند. برای شما بهترین راه اینه که اول سعی کنی در ایران موفق باشی و بعد به فکر مهاجرت باشی (میدونم سخته).

-در کانادا به مهاجرا احترام میگذارند؟ به مهاجرا کار میدن؟
بله، اینجا مهاجرها از بدو ورود یک عضو عادی اجتماع هستند و با توجه به همت و پشتکار و تواناییهاشون راه برای پیشرفتشون بازه. فقط این رو بدونید، در بدو ورود شما تازه زندگی جدیدی رو شروع میکنید و تا بیاید به این سیستم عادت کنید طول میکشه. بنظر من مهم این نیست که از کار ساده، حقوق پایین و محیط نا آشنا شروع میکنید، مهم اینه که اینجا تا حد خیلی زیادی جای پیشرفت بازه. این که میگم تا حد زیادی، منظورم اینه ممکنه شمایی که میاید اینجا هیچ وقت نتونید نخست وزیر کانادا بشید، ولی به احتمال خیلی قوی فرزند شما اگر بخواد میتونه نخست وزیر هم بشه. جالبه که الان یکی از وزرای کابینه ی فدرال یک خانم مهاجر افغانی که مدت زیادی هم در ایران زندگی کرده. از طرفی هم که فخر ایرانیان کانادا جناب آقای رضا مریدی هستند که عضو مجلس انتاریو و در دورانی وزیر آموزش و پرورش (فکر کنم) بودند. کانادا سرزمین مهاجرین هستش، فقط متاسفانه معدود افراد ایرانی بخاطر دید، رفتار، عادتها و انتظارات غلط در این اجتماع موفق نمیشن. ولی شهرداری پارسال درختهای اسکناس رو کف بر کرده، بی تلاش هیچ چیز عایدتون نمیشه.

-چقدر پول برای بدو ورود بیارم؟
هرچی بیشتر بهتر. چندتا نکته رو باید در نظر گرفت. اولا دفعه اولی که میاید هرچقدر بخواید میتونید بدون پرداخت مالیات پول بیارید چون میخواید یه زندگی رو شروع کنید پس هر مقدار پول قابل توجیحه، البته باید اعلام کنید ولی مالیات نمیدید (تا جایی که من میدونم) ولی دفعات بعد پول بیش از ده هزار دلار کانادا رو باید اعلام کنید و مالیاتش رو بدید. در ضمن اینکه چقدر نیاز دارید کاملا بستگی به سبک زندگیتون داره. به تخمین من شما پنج هزار دلار برای ورود لازم دارید. پول ماشینتون رو جدا حساب کنید. برای خرج ماهانه برای نفر اول ماهی دو هزار دلار و برای افراد بعدی نفری پونصد تا هزار دلار در نظر بگیرید. حالا ببینید تا چند ماه نمیخواید کار کنید در ضمن اینکه چقدر میخواید راحت و پر زرق و برق زندگی کنید. به نظر من برای اطمینان خرج یکسالتون رو بیارید که میشه حدودا پنجاه هزار دلار برای یه خانواده سه یا چهار نفره.

حالا سعی میکنم اگر چیز دیگه ای به ذهنم رسید باز اضافه کنم.
مثل همیشه از طریق اینستاگرام @ramincanada در خدمت شما هستم.

ارادتمند
رامین

اطلاعات در مورد پناهندگی و جمع آوری اطلاعات برای مهاجرت

سلام

امروز داشتم توی اینترنت میگشتم که به یک سری اطلاعات فارسی که از طریق اداره مهاجرت کانادا تامین شده برخوردم.

برنامه اداره ارجاع برای ویزای مشترک اقامت پناهندگان در کانادا 

www.cic.gc.ca/english/pdf/pub/VOR_Farsi.pdf

جمع آوری اطلاعات برای تامین بهتر نیازهای افراد تازه وارد به کانادا

http://www.cic.gc.ca/english/pdf/pub/Gathering%20Information%20-%20Farsi%20(Persian).pdf

اقامت پناهندگان در کانادا به کمک دولت

www.cic.gc.ca/english/pdf/pub/GAR_Farsi.pdf

منبع:  cic.gc.ca


بهم خبر بدید که آیا براتون مفید هست یا نه.

ارادتمند

رامین

مسکن در کانادا

سلام
اولا از تمامی دوستانی که پیغامهای محبت آمیز گذاشتن ممنونم. ثانیا از دوستانی که فحش دادن، بد و بیراه دادن و یا طلبکاری کردند، از اونا هم ممنونم.
دوستان، برای شونصدهزارمین بار میگم، من اطلاعات خاصی در مورد مهاجرت به کانادا ندارم، تمرکز فعالیتهای من در مورد زندگی هر روزه در کشور عزیزمان، کاناداست. لازم به ذکر است اطلاعات تخصصی در مورد مشاغل و یا رشته های درسی هم از حوزه (حوضه، هوزه) زندگی روزمره قالبا خارجه.
برای اطلاعات رسمی و دقیق در مورد مهاجرت به کانادا اولین و مهمترین مرجع cic.gc.ca هستش. من خیلی عذر میخوام این رو میگم ولی اگر شما به فکر مهاجرت هستید ولی اصلا نمیدونید Citizenship and Immigration Canada چی هست، شما حداقل هنوز پنجاه درصد مهارتهای لازم برای مهاجرت و زندگی موفق در کانادا رو کسب نکردید.
آقا، خانم، کودک، خردسال، داداش وقتی اطلاعاتی رو میخواید، (دارم سعی میکنم در پایین ترین سطح حرف بزنم) برید توی دیکشنری، معادل انگلیسی لغات رو پیدا کنید، همون رو کپی کنید توی گوگل و چندتا مطلب اول رو به کمک (دوباره) دیکشنری مطالعه کنید.
مطلب بعد اینکه، آخه دوستان عزیز، شما به عنوان یه شهروند ایرانی در مورد وضعیت کار مهندسین متالوژی در استان گیلان، یا حقوق مربیان مهدکودک در هرمزگان اطلاع دقیقی دارید که از من سوالاتی از این دست میپرسید؟!
نکته آخر پیش از پرداختن به بحث اصلی اینکه، من در مورد پناهندگی اطلاعات بسیار کمی دارم، تا جایی که فقط چندتا دوست پناهنده هم دارم. نه اینکه نخوام داشته باشم، ولی کم پیش اومده. حتی با همون دوستان هم در مورد پناهندگیشون صحبت نکردم.
حالا در حالت کلی، پناهندگی فلسفش اینه که شما وقتی به استیصال (هنوز فارسیم تپل خوبه ها) رسیدید و دیگه هیچ راهی برای زنده موندن و ادامه زندگی در محل سکونت فعلیتون ندارید، میاید به جایی پناه میبرید و از مقامات اون محل درخواست کمک برای زنده ماندن و ادامه زندگی میکنید.
مثالش میشه کسی که بخاطر گرایشات جنسیش یا اعتقادات دینیش با شرایط خیلی بد مواجه شده یا جونش در خطره. حالا ایشون میاد میگه اهای کشورهایی که حمایت از نسل بشر رو وظیفه ی خودتون میدونید، بیاید بزارید من بیام تو کشورتون که بتونم راحت زندگی کنم.
پناهندگی یک روش مهاجرت نیست، پناهندگی اعلام درماندگی در شرایط بسیار بده. این مثل کسی میمونه که از ترس جونش میپره تو خونه ی شما، شما هم چون شرایطش رو درک میکنید با آغوش باز بهش پناه میدید و سعی میکنید کمکش کنید.
حالا اینکه با ویزای توریستی بیاید کانادا و بعد یهو اعلام پناهندگی کنید میشه مثل اینکه یکی زنگ بزنه که ما شب میایم چند ساعتی خونتون مهمونی، شما هم میگید بفرمایید، قدمتون سر دیده ی ما.
حالا وقتی شب طرف رسید وسط مهمونی برگرده بگه مهمونی چی، کشکه چی، من دیگه اومدم تو خونه ی شما، دیگم بیرون نمیرم.
البته بطور حتم و همونطور که بنده مشاهده هم کردم، افراد خاصی بخاطر مسائلی مجبور به ترک وطن و پناه جستن در کشورهایی مثل کانادا میشن، ولی دوستان توجه کنید اینجا کاناداست، یه کشور پیشرفته که به نظر شخصی من جمعی از بهتری و باهوشترین آدمای دنیا توش جمع شدن، با دسته کورا یا قوم بقرات (گاوها) که طرف نیستید، اگر واقعا شرایط پناهندگی رو نداشته باشید بهتون پناهندگی نمیدن بعد میشید از اونجا رونده و از اینجا مونده. در ضمن در نظر بگیرید، بصورت کلی اگر شما در حال کلک زدن به سیستم غرب مچتون گرفته بشه، این اطلاعات به احتمال زیاد به اشتراک گذاشته میشه و راه شما برای تلاشهای آینده بسته میشه.

حالا ازین مسائل بگذریم و به مساله ی مسکن در کانادا بپردازیم. من مسکن در کانادا رو به در دسته تقسیم میکنم، یکی خونه های کم ارتفاع تکی (شکل کلبه) و یکی آپارتمان. به سواد من ایراد نگیرید، من میخوام مطلب رو جوری که به دردتون میخوره بگم.
خونه های معمولا بصورت واحد های تکی هستند، یعنی یه خونه یک واحده. حالا ممکنه یه خونه یک واحد سه طبقه باشه، یا مثلا از یک طرف یا دو طرف به خونه ی بقلی (بغلی) چسبیده باشه، و یا ممکنه وسط یک تکه زمین آزاد از همه طرف باشه. خونه ها یا بصورت شخصی هستند که این یعنی شما صاحب خونه هستید و تمام مسئولیتها و اختیارات (در چهارچوب قانون) با شماست. به اینطور خونه ها بانگلو Bungalow  میگن. وقتی شما یه بانگلو رو اجاره میکنید، شما مبلغی رو تنها برای اجاره به صاحب خونه میدید، و بقیه هزینه های مصرف و نگهداری جزئی ساختمان مثل پول آب و برق و گاز و زدن چمن و روفتن برف هم معمولا با شماست.
خونه همچنین میتونه قسمتی از یک مجموعه باشه که بصورت مشترک اداره میشه. شما هنوز اکثر مسئولیتها و اختیارات رو دارید ولی مثلا مدیریت براتون چمنهاتون و کوتاه میکنه و آب میده یا برفتون رو پارو میکنه یا شیشه های خونتون رو تمیز میکنه و در مقابل شما ماهیانه یه مبلغی رو پرداخت میکنید. در این خونه ها نمای بیرونی خونه رو شما نمیتونید عوض کنید و نمیتونید خونتون رو خراب کنید. پس برای فروش زمین خونه همه باید با هم توافق کنند که کل زمین مجموعه رو بفروشند. به اینطور خونه ها کاندو هاوس Condo House میگن. وقتی شما کاندو هاوسی رو اجاره میکنید، شما یه مبلغی رو به عنوان اجاره به صاحب خونه میدید که شامل هزینه های جاری مجموعه هم میشه و خود صاحب خونه از اون پول سهم هزینه های مجموعه رو میده. ممکنه در بعضی موارد در صورت داشتن انشعاب جدا، صاحب خونه با شما توافق کنه که بخش خاصی از هزینه مصرف گاز یا برق یا آب رو هم بپردازید.
حالا میریم سراغ آپارتمانها. آپارتمانها ساختمانهایی هستند که معمولا هر کدوم از چند طبقه و هر طبقه از چند واحد تشکیل شده. آپارتمانها یا شخصی و یا اجاره ای هستند.
در آپارتمانهای شخصی یا همون کاندو آپارتمانها Condo Apartment هر واحد صاحب جداگانه داره ولی ساختمان، و یا در برخی موارد مجموعه ی چند ساختمان، یک مدیریت واحد دارند و از تاسیسات و امکانات رفاهی مشترک استفاده میکنند که براش ماهیانه یه هزینه ای رو پرداخت میکنند. وقتی شما کاندو آپارتمانی رو اجاره میکنید، مبلغی که میپردازید شامل هزینه استفاده از واحد به علاوه هزینه های جاری مجموعست که خود صاحب خونه از مبلغ اجاره پرداخت میکنه. ممکنه در بعضی موارد در صورت داشتن انشعاب جدا، صاحب خونه با شما توافق کنه که بخش خاصی از هزینه مصرف گاز یا برق یا آب رو هم بپردازید.
در آپارتمانهای اجاره ای Rental Apartment، کل ساختمان، یا در برخی موارد مجموعه ی آپارتمانها، به یک شخص یا شرکت تعلق داره و مستاجر ها هر کدوم باید از اونا واحدشون رو اجاره کنند. در این ساختمانها، مستاجر فقط یک مبلغ به عنوان اجاره میده که شامل هزینه ی استفاده از واحد خودش و سهمش از هزینه های کلی ساختمان هستش. آپارتمانهای اجاره ای "معمولا" کیفیت و قیمت پایینتری دارند. البته آپارتمانهای اجاره ایی هم هستند که کیفیتو قیمتشون از کاندو آپارتمان هم بالاتره. همینطور آپارتمانهای اجاره ای معمولا حدود چهل تا پنجاه درصد از کاندو آپارتمانهای هم قیمت مساحتشون بیشتره. در این آپارتمانها (مخصوصا مدلهای قدیمیتر) معمولا ماشین لباسشویی و خشک کن لباس در سوئیت نیست و یه اتاق توی زیرزمین یا طبقه ی اول هست که توش مثلا بیست تا ماشین لباسشویی و خشک کن هست و شما برای هربار استفاده از هر ماشین باید یکی دو دلار بدید. در این حالت ساکنین مجموعه هر چند وقت یکبار لباسهای کثیفشون رو جمع میکنند و میشورن. معمولا استفاده از این ماشینها ترتیب یا نوبت خاصی نداره و هر کس اول بره همون اول لباسهاش رو میشوره. گاها این اتاقهای لباسشویی محل تجمع و خوش بش افرادی که منتظرند لباسهاشون شسته بشه هست که با هم حرف میزنند یا بازی میکنند تا وقت بگذره و لباسهاشون آماده بشه. 
ترتیب قیمتی این چهار نوع ساختمان از گرون به ارزون میشه:
- بانگلو
- کاندو هاوس
- آپارتمانهای شخصی
- آپارتمانهای اجاره ای
البته مطمئنا کیفیت های متفاوت این ترتیب رو به هم میزنه.

حالا، برای شمایی که جدید میاید، بنده پیشنهادم اینه که در بدو ورود یا در یه هتل ارزون قیمت یا توی یه آپارتمان که بصورت کوتاه مدت اجاره میشه برای سه تا چهار هفته اقامت کنید. هزینه ی اجاره کوتاه مدت یک آپارتمان معمولا سی تا چهل درصد در مقایسه با هزینه اجاره بلند مدت همون آپارتمان بالاتره.
در این مدت چند هفته، سعی به پیدا کردن یه واحد آپارتمان نزدیک به خیابون اصلی و خط مترو یا اتوبوس باشید و مراقب باشید که الکی بهتون نندازند.
دلیل اینکه میگم دنبال آپارتمان باشید اینه که شما تازه رسیدید و با هوایی که بهش آشنایی و عادت ندارید و با توجه به برنامه شلوغ شما در بدو ورود، تا پایان سال اول، نمیخواید درگیر چمن کوتاه کردن یا برف پارو کردن و دیگر مسائل خونه بشید.
دلیل اینکه میگم نزدیک خیابون اصلی و ایستگاه مترو یا اتوبوس باشه اینه که با توجه به بزرگی شهرها و تازه بودن مسیر ها برای شما، و در ضمن آب و هوایی که احتمالا شما بهش عادت ندارید (افسانه ی اولین زمستان کانادایی) خیلی بهتره که شما به راحتی با سیستم حمل و نقل عمومی جا به جا بشید.
این توصیه های من کم خطر ترین و راحت ترین انتخاب برای شماست تا بخاطر وضعیت مسکنتون از کانادا دلزده و سرشکسته نشید.
وقتی اولین سال اقامت شما به خوبی و خوشی گذشت، اون وقت شما اطلاعات کافی برای تصمیم گیری مستقل دارید.
وقتی مدتی در کانادا موندید، میتونید تصمیم بهتری در مورد مسکن بگیرید، که میخواید کار کنید و پیش قسط بدید و خونه یا آپارتمان مال خودتون باشه یا ترجیح میدید که برای مدت بیشتری اجاره نشینی کنید، یا اینکه لذت میبرید توی خونه مستقل باشید و لذت بزرگی و صفای خونه رو به قیمت رسیدگی به خونه ببرید یا نه توی آپارتمان باشید که دردسرش کمتره.

این بود داستان من
منتظر نظرها و سوالاتتون هستم

ارادتمند
رامین