خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

نمایشگاه دانشگاه های انتاریو (Ontario Universities Fair ... OUF)

سلام

دیروز رفته بودم نمایشگاه دانشگاه های انتاریو (Ontario Universities Fair ... OUF).



تمام دانشگاه های انتاریو غرفه داشتند و کلی هم هفته قبلش تبلیغ کرده بودند که حتما همه شرکت کنند. 

اول که رفتم من از ایستگاه مترو تا نمایشگاه از توی خیابون رفتم. وقتی رسیدم به دلایل امنیتی کلی پلیس نیروی امنیتی اطراف و داخل ساختمان بودند که البته به جز یک بازرسی ساده دم در ورودی دیگه با آدم کاری نداشتند. 

اول رفتم طبقه پایین پایین که غرفه ها بود و یکمی گشتم و کتابچه دانشگاه های مورد نظرم رو گرفتم و با چندا از اساتید دانشگاه ها هم صحبت کردم. بعدش رفتم بالا و چون وقت نداشتم فقط توی کنفرانس دانشگاه واترلو تونستم شرکت کنم. کنفرانسها از این قرار بود که هر داشگاه یک سالن داشت که توش صندلی و پروژکتون گذاشته بود و یک کنفرانس 45 دقیقه ای برگزار میکرد و بعد از 15 دقیقه دوباره همون کنفرانس تکرار میشد. اینطوری هر کس میتونست توی چند تا کنفرانس شرکت کنه و بطور کلی با دانشگاه و محیطش و رشه هایی که ارائه میده آشنا بشه که من به خاطر ذیغ وقت فقط تونستم توی یکیش شرکت کنم.

بعد از اینکه کارم تموم شد و از وی راه شیشه ای زیرزمینی تورنتو (اینجا معروفه به SkyWalk) رفتم که تازه دیدم کلی دانشگاه از ایالتهای دیگه و کالج های ایالتی توی اونجا غرفه گذاشتند.

خلاصه اینکه با یک بار کتابچه راهنما راهی منزل شدیم.


ارادتمند

رامین

نظرات 10 + ارسال نظر
دختر توی آینه یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ب.ظ http://dayene.blogsky.com/

سلام
شما اون جا دانشجویی؟
جسارتا اگه آره چی می خونین
اگه نه پس چی؟
ببخشیدا!ولی...

سلام
من دانشجو نیستم ولی دارم دبیرستان میخونم و به زودی میرم دانشگاه

پانی یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ب.ظ

خوبی الان کجایی؟

سلام
الان که زیر سایتون توی تورنتو هستم

مجید یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ب.ظ

سلام
وبلاگ دلنشینی دارید.خوشبختانه یامتاسفانه قصداونجا اومدن ندارم که بخوام وقتتون رو با سوالهام بگیرم.هم دیشب و هم امشب از محل کار اومدم مطالبتون رو ببینم و بس. خوش و خرم باشید

امیدوارم مطالبم ارزش داشته باشه شما بخونیدشون
اگر نمیخواید بیاید خیالی نیست ما فقط همسفر نمیخوایم دوست هم نیاز داریم

مجید دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ب.ظ

سلام دوباره
اختیار دارید.وقتی که برای صحبت با دیگران میذارید ارزشمنده و نشون دهنده ارزشی هست که برای خواننده های خودتون میذارید.بقول معروف هم هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. امیدوارم آینده ای که برای خودتون در نظر گرفتید به خوبی حاصل بشه و همین روند نوشتنتون رو تا رده های بالای موفق شدن در همین وبلاگ بخونیم.
سایه تان مستدام

ممنونم

همونی که شناسنامه اش پشت جیبشه دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام من تازه با وبلاکت آشنا شدم و خیلی جالب مینویسی و تمام ماههای قبل رو خوندم انگار تمام این مدت باهات همراه بودم
اگه خدا بخواد داره ردیف میشه بیام اونجا باشناسنامه پشت جیبم
مجتبی هستم از بابل و تمام زورمو میزنم میام اونجا با شناسنامه پشت جیبم
داشی قربونت اگه میشه روزانه نویس واسه تجربه خودم دوست دارم بخونم
راستی رشته حقوق فوق لیسانس چند تا دانشگاه داره
منتظر جوابتم داشی

سلام
اولا که قربون اون مرامت اینجا من بیکار نیستم که هر روز و به صورت مرتب بنویسم ولی سعی میکنم بیشتر بنویسم
در ضمن رشته حقوق هم زیاد هست که باید بری توی سایت دانشگاه ها و در موردش تحقیق کنی
اینم سایت دانشگاه های انتاریو : http://www.ouac.on.ca
ارادتمند
رامین

ایمان سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام هموطن خوبم . رامین عزیز امیدوارم خودت و خانواده محترمت خوب و سلامت باشید چند روز پیش به صورت اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم . و بعد از خواندن چند یادداشت آخری تصمیم گرفتم که از ابتدای یادداشتهات شروع کنم تا چیزی رو از دست ندم از اینکه با احساس مسولیت نسبت به هموطنات مطلب مینویسی و راهنمایی میکنی سپاسگزارم و امیدوارم همیشه موفق باشی سوالی هم دارم که اگر وقتت رو نمیگیره و شامل سوالات ناجور نیست لطف میکنی جوابم رو بدی اگر هم که امکانش نبود باز هم ممنونم من کارم لیتوگرافی دیجیتاله که قسمتی از پروسه چا‍ پ به حساب میاد و کار با دستگاه های ایمیج ستر و ‍پلیت ستر و مسایل قبل از چاپ افست با توجه به این که همسرم کارمند دارالترجه رسمی زبان هست و سرو کار زیادی با افراد مهاجر داره تا بحال و با اینکه سابقه طولانی در این کار داره با موردی مثل شغل من برخورد نکرده که ارسال مدارک داشته باشند خودم هم نتونستم اطلاعاتی در مورد شغلم و اینکه میتونم برای کار در کانادا خیالم راحت باشه اطلاعات بگیرم لازم به توضیحه که این کار یک شغل تجربی هست و تحصیلات دانشگاهی در ایران نداره اگر بتونی اطلاعاتی برام بگیری ممنون میشم اگر هم نتونستی فدای سرت شکر گذارم که هموطنم در شرایط خوب و موفقیت آمیزی زندگی میکنه . باز هم ممنونم

سلام
این شغل شما رو از نظر امتیار برای مهاجرت و از نقطه نظر دولت کانادا نمیدونم چطوریه ولی به طور ضمنی شنیدم کار با دستگاه چاپ و کارهای تبلیغاتی اینجا فرصت شغلی و درآمدش بالاست
دیگه بقیه تحقیقاتش با خودتون
ارادتمند
رامین

محمد سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ http://www.mhd85.blogfa.com

سلام آقا رامین مطالبتون جالب بود آرزو دارم همواره سرافراز باشید

ممنونم
خیلی لطف داری

فیروزه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ http://http://firouzmah.blogfa.com/

سلام به رامین عزیز . آدرس وبلاگمو نوشتم ولی فرصت نکردم اون را راه بندازم .
خوبین ؟ خوش می گذره تو تورنتو . خیلی دوست دارم باهاتون و نحوه ی رفتنتون و هدفتون با شما صحبتی داشته باشم . آدرس ایمیلم هست هر موقع فرصت کردین به من یه ندایی بدین . چون چند تا سوال هم دارم . چند تا که چه عرض کنم هزار تا . شوخی کردم حالا فرار نکنین .
در ضمن وبلاگ زیبا و جالبی دارین و لذت می برم از خوندنش و مطالبتونو هر روز بذارین تا من و امثال من فایده ای نصیبمان شود .

سلام
در مورد ایمیل خصوصی خیلی وقت گبره و ترجیح میدم از همین جا با شما در ارتباط باشم
در مورد وبلاگ هم لطف دارید

همونی که شناسنامه اش پشت جیبشه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ب.ظ

سلام
لطفا زود به زود جواب مارو بده و زود به زود خاطراتتو به روز کن
راستی بهت این مژده بهت بدم که در آینده نویسنده خوبی میشی پس ادامه بده
من همونی ام که شناسنامه ام همیشه پشت جیبمه
ارادتمند
مجتبی از بابل

سلام
لطف دارید
این اصطلاحی که به کار بردید یا قدیمیه با محلی چون من فکر نکنم اونقدر فارسیم بد شده باشه که نفهمم ولی ممنونم که نظر دادید
اگر لطف کنید این اصطلاح رو برای من هم توضیح بدید یکم اطلاعاتم بره بالا

عاطفه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام
این مطلب جدیدی که راجع به دانشگاه گذاشتین خیلی مفیده
دانشگاه مک گیل مددکاری هم داره یکی از اهداف من ذر زندگی گرفتن مدرک فوق لیسانس از دانشکده مددکاری اونجاس!!
(آرزو که بر جوانان عیب نیست مگه نه؟)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد