خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

خاطرات یک مقیم کانادا

من در این وبلاگ خاطرات و روزانه های خودم رو از قبل از رفتن به کانادا تا زندگی در کانادا برای شما نقل میکنم .

تولدم مبارک

 تولدم مبارک  

آخر ترم

سلام 

بعد از کریسمس دیگه یواش یواش مدرسه ها تق و لق میشه 

آخر ترمه و بیشتر معلم ها اول سعی میکنند دانش آموزها رو برای امتحانای آخر ترم آماده کنند و پروژه های آخر ترم رو تموم کنند و تحویل بگیرند و پرزنتیشن ها انجام بشه و بقیشم که وقت تلف کنند. 

البته اینجا برای من و همه مهاجرای دیگه و بخصوص ماهایی که درسها رو هم بلدیم بهتره همیشه کتابهای انگلیسی چه داستانی و عمومی و چه تخصصی همراهمون باشه و سعی در تمرین بیشتر برای بهتر کردن زبانمون کنیم. 

امروزه روز تقریبا زبانم داره راه میوفته . بدرین شرایط برای یک زبان آموز اینه که خجالت بکشه برای حرف زدن. البته خدا رو صرهزار مرتبه شکر بچه ها و دوستان کمتر من رو مسخره میکنند ولی خوب تقریبا فضا برای صحبت کردن انگلیسی برای من کمه. 

جدیدا تصمیم گرفتم برم برای کار داوطلبانه توی بیمارستان بزرگ نورت یورک ثبت نام کنم. 

هم باعث میشه رزومم بهتر بشه و هم زمینه برای تمرین و استفاده از ازبان انگایسی برام بیشتر میشه ! 

باز هم مینویسم 

ممنون از نظرات گرمتون 

ارادتمند 

رامین 

بعد از کریسمس

سلام دوستان عزیزم

میدونم خیلی‌ وقت ننوشتم ولی‌ واقعاً دل و دماغ نوشتن نداشتم.

فردا دوباره بعد از تعطیلات دو هفته‌ای مدرسه‌ها  شروع می‌شه و من هم غمگینم و هم خوشحال.

خدا رو شکر مدرسه اینجا واقعاً نسبت به ایران آسونه و فشار‌هایی‌ که ایران به دانش آموز‌ها میاد اصلا اینجا نیست ولی‌ بازم تا دنیا دنیاست و دانش آموز و مدرسه هست ، دانشاموز از مدرسه فراریه.

امسال خیلی‌ سرما و بارون و برف دیر شروع شد به طوری که در نوامبر اصلا برف نیومد و در دسامبر فقط یکبار برف اومد و حالا در ژانویه دیشب برف اومد و فکر کنم سرمای جدی شروع شد.

همه اهل منزل سرما خردیم ولی‌ فکر کنم این یه جز جدا نشدنی‌ از کانادا باشه.

الان دمای هوا حدود ۱۰ درجه زیر صفره و باد هم سردترش می‌کنه.

در ضمن اینکه الانم من تنهام و حسابی‌ دلم گرفته و گفتم از فرصت استفاده کنم و یه چیزی تو این وبلاگ بنویسم.

کریسمس با تمومه زیباییها و شادیش اومد و رفت و دوباره وقت کار شده.

کلی‌ به دلموم صابون زدیم که تابستون رو بیایم ایران ولی‌ هنوز هم مطمئناً نمیایم ولی‌ احتمالش زیاده.

زبان هم که در پیش میره. یواش یواش دیگه از پسه کارمون بر میاییم و فقط موند تا زبان آکادمیک رو یاد بگیریم که یکم وقت میبره.

از یه طرف هم ذوق دیدن دوستم رو توی مدرسه دارم.

فعلا برم که به کارم برسم.

در اولین فرصت دوباره مینویسم.

فعلا خدا نگهدار

جدیدا

سلام 

معذرت بخاطر دیر به دیر نوشتنم ولی خوب گرفتاریه دیگه 

اوضاع اینجا خوبه 

هوا هنوزم سرد نشده 

مدرسه که بیشتر به تفریح شبیه تا به تحصیل 

دنبال کار میگردم شدیدا 

البته مشکلی در هزینه ها ندارم ولی میخوام خودم پول در بیارم و سابقه کار کانادایی برام درست بشه 

فعلا بای

امشب قرصم رو خریدم

سلام

امشب اولین خواب راحتم رو دارم

بالاخره تونستم قرص نورتریپتلین که واسه خوب خوابیدن ایران برام تجویز کرده بودند رو اینجا بخرم

کلی دویدم تا دکتر پیدا کردم و بعد دکتر برام نوشت که قرص بگیرم

امشب اولین خواب راحتمه

گفتم هر طور شده یه پست امشب بنویسم

ارادتمند

رامین

مصاحبه کار

سلام

امروز صبح رفتم مصاحبه برای یک کار

این کار ماله یک موسسه مالی بود

کار این موسسه این بود که وام با بهره کم میده و میتونی سرمایه گذاری کنی با بهره بیشتر از بانکها

توجیحشون هم اینه که برای موفقیت در کارشون مبلغ کمتری سود از سود سرمایه شما بر میدارند

از اون طرف هم بهره کمتری روی وام شما میکشند

معلوم نیست باهاش کار کنم یا نه ولی فعلا روش تحقیق میکنم

یکی دیگم صبح زنگ زد و یه قرار ملاقات برای چهارشنبه عصر با من گذاشت

اون رو هم باید ببینم

من فقط رزومم رو گذاشتم توی یک سایت ولی هر روز برام پیشنهاد کار میاد

یا خیلی خوش شانسم یا اینا من رو نیاز دارند یا شرایطم خوبه و یا کارهایی که میگند الکیه

فردا هم دوباره مدرسست

مدرسه خیلی خوش میگذره

یعنی اگر آدم توان بدنیش اجازه میداد میشد ویکند ها رو هم رفت مدرسه

دیشب با دوستان بیرون بودیم

اونم خوش گذشت

امروز صبح با یک دوست خیلی عزیز از ایران داشتم چت میکردم بعد برای اینکه برم برای مصاحبه مجبور شدم ازش خداحافظی کنم

خیلی ناراحت شدم

بعد از خیلی وقت داشتیم چت میکردیم

فعلا برم

ارادتمند

رامین

پارتی کانادایی

سلام 

دیب تولد یکی از دوستام بود 

خیلی خوش گذشت 

کلی گفتیم و خندیدیم و رقصیدیم 

با دوستای خیلی زیادی آشنا شدم 

با اینکه ما خیلی هم کارهای زشت نمیکردیم و بازم مامان بابای دوستمون برای اینکه ماها راحت باشیم رفته بودند خونه دوستشون 

البته ما هم حواسمون به همه چیز بود ... صدای آنگ رو کم میکردیم 

شام الویه بود با کالبااس 

البته تنقلات به اندازه کافی موجود بود 

اولین مهمونی کانادایی مجردی بود که میرفتم 

در ضمن برای اطمینان دوستان هوسباز بگم: با توجه به این مهمونی که من رفتم که به نظرم تمامی خصوصیات یک مخمونی جوانانه کانادایی رو داشت اینجا مهمونی های جوانان نه الزاما دارای مباحث بی عفتی میشه و نه شامل الکل زیاد یا مواد مخدر 

میام

سلام 

میدونم خیلی تنبل شدم 

قول میدم به زودی بازم بنویسم 

فعلا بای تا های (نشانه غرب زدگی)  

در ضمن شمیرا خانم به بنده خبر دادند از منابع آگاه شنیدند که قانون آوردن بارها بعد از ورود بدون پرداخت مالیات هنوز سر جاش هست

ارادتمند 

رامین

تازگی ها چه خبرا ؟!

سلام 

این تنبلی آخرش من رو میکشه !

نوشتن برام سخته اونم بخصوص به پارسی !

همه چیز خوبه ! مدرسه مثل اب خوردنه ! واقعا تاسف میخورم وقتی میبینم اینا در این سطح درس میدند ! تاسف برای خودمون توی ایران !

اینجا درسها ساده و روان و کاربردی ! واقعا ایران درس خوندن کابوس بود . واقعا آدم وقتی میبینه معلم ریاضی فقط ۱۵ دقیقه درس میده و بعد میگه بشینید تکلیف حل کنید واقعا اشکش در میاد ! توی ایران معلم ریاضی کل زنگ رو درس میده و بعدم میگه برید همه این فرمولها رو حفظ کنید و چندین صفحه هم تکلیف بنویسید . بخدا یادم نمیره معلم ریاضیمون چقدر ما رو اذیت کرد . الان که فکر میکنم میبینم دلیل موفقیت اینا از زیاد کار کردنشون نیست ... از درست کار کردنه !

 توی ایران چنان بلایی سر دانش آموز میارند که زندگیش بشه درس ولی اینجا درس خوندن واقعا قسمت ساده زندگیه ! ایران آدو از درس زده میشه بخصوص توی دبیرستان !

تابستون نرفتم دنبال کار چون گفتم درس خوندن کل وقت بعد از مدرسم رو میگیره ولی حالا میبینم اینقدر وقت اضافه دارم که اصلا دوست دارم برم کار کنم . 

اینجا کار بد نیست که هیچ لازم هم هست . خدا رو شکر دستمون به دهنمون میرسه ولی فکرش رو که میکنم با کار ۱۲ ساعت در هقته یه چیزی حدود ۵۰۰-۶۰۰ دلار در ماه میتونم داشته باشم و راحت تر خرج کنم و هی دستم جلو پدر و مادرم دراز نباشه میگم چرا کار نکنم ؟! 

فعلا دنبالم یک کرس کردیت دار زبان دیگه هم بگیرم که زبانم با سرعت دو برابر چه از لحاظ تحصیلی و چه از لحاظ زندگی جلو بره !

فعلا بیشتر کلاسهام کامپیوتره و منم که هم تجربم و هم علمم توی کامپیوتر زیاده خیلی از این کلاسها استفاده میکنم ! 

امروز رفتم دو سه جا برای کار اقدام کردم تا ببینم چی میشه 

فعلا در پناه پروردگار 

ارادتمند 

رامین

جو داخلی مدارس

سلام 

امروزم باز وقتم رو جمع کردم تا بتونم یک مطلب باتون بنویسم 

دوستان میدونم که حرفهای من برای هیچ کدومتون بصورت ۱۰۰ درصد مفید نیست ولی بازتابی که داره معلوم میکنه برای هر کسی کمی تا قسمتی مهم و اساسی و مقیده پس شما هم کل مطلب رو بخونید و قسمت مفید برای خودتون رو بردارید . 

اینجا مدارس بیشتر به صورت مختلط هست (جز مدارس مذهبی که جدا هستند) و هیچ حد و مرزی هم بین دختر و پسرها نیست تا حدی که ... 

قانون میگه پسر یا دختر نباید مزاحم هم بشوند ولی اگر مزاحمت نباشه و با هم دوست باشند محدودیتی وجود نداره !

دانش آموزها چه کانادایی و چه مهاجر ارای حقوق یکسان هستند 

معلم هم معلم کانادایی و انگلیسی داریم هم معلمهای مهاجر و هر دو دسته هم بسیار خوب و خوش رفتارند 

ما که تازه اومدیم رو نداریم و دانش آموزهای خوبی هستیم ولی بقیه دانش آموزهای مهاجر خیلی سر کلاسها بی ادبی میکنند و معلم رو ادیت میکنند ولی خوب معلم کاری از دستش بر نمیاد و اگر کوچکترین بی احترامی بکنه یا فرقی قائل بشه خیلی براش بد میشه و ممکنه به از دست دادن شغلش براش تموم بشه 

اینجا قسمت سخ مدرسه تکلیف خونست 

معمولا نسبت به ایران هیچیه ولی خوب واسه اینوری ها ۲ صفحه نوشتن خیلی سخته 

درسها خیلی سادست و به خصوص ریاضیاتشون در حد سوم راهنمایی ما هم نیست 

یک چیزی که خیلی مهمه اسلحه و اوباش گریه که هم در موردش خیلی سخت گیری میشه و هم خیلی قاطع باهاش برخورد میشه 

معمولا به هنگام ورود و خروج بچه ها به مدرسه پلیس حضور داره و کلی سیستم امنیتی از طرف پلیس شهری و پلیس سوار و آموزش و پرورش هست که اگر کوچکترین خطری یا تهدیدی اخساس کردی باهاشون تماس میگیری و فقط با یک پیغام کوچولو و بدون نام و نشان خودشون پیگیر کار میشند و مشکل رو حل میکنند 

به بچه ها یک سری کمد داده میشه که وسایل اضافشون رو بگذارند تو شو هر کسی لاکر خودش رو با یک فقل رمزدار قفل میکنه و رمزش رو فقط خودش و مدیر مدرسه داره و در صورت نیاز لاکر هر کسی رو میگردند ولی با توجه به سوالات من از خانم مدیرمون (خانم جکسون) فقط دنبال اسلحه و چاقو میگردند و با هیچ چیز دیگه ای کاری ندارند 

فعلا من برم که کلی کار دارم 

ارادتمند 

رامین